به گزارش سپاهان خبر، متاسفانه جوانان بسیار دیرتر از گذشته نقش مهم همسری را میپذیرند و در راستای رفع نیازهای بنیادین خود گام بر میدارند. ازدواج و پذیرفتن دیرهنگام نقش همسری به معنای به تعویق افتادن نقش مهم دیگری به نام والدگری نیز است.ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یکی از مهمترین نشانگرهای استقلالیافتگی متاسفانه طی سالهای اخیر در کشور با تأخیر به وقوع میپیوندد .به گزارش سپاهان خبر، اشتغال، مسیر صحیح و اصلی کسب درآمد است و وابستگی اقتصادی از عوامل مهم تأخیر در گذار فرد به دوره بزرگسالی به شمار میرود. بررسی و تحلیل دادههای بازارکار بیان میکند که ثبات نسبی اشتغال برای جوانان از اواخر دهه سوم زندگی شروع میشود که بسیار دیرهنگام است.
بر اساس اصل دهم قانون اساسی، خانواده واحد بنیادین جامعه به شمار میرود که تشکیل آن در سنین بههنگام و مناسب مورد تأکید بند «۴» سیاستهای کلی خانواده قرار گرفته است. در این میان جوانان مهمترین نقشآفرین در تشکیل و پایداری نهاد خانواده محسوب میشوند، اما دادههای سالهای اخیر نشان میدهند که شاخص ازدواج ویژه سنی جوانان کاهش یافته است؛ به گونهای که در سال ۱۳۹۲، ۴۷.۸ نفر به ازای هزار نفر مرد جوان و ۴۰.۷ نفر به ازای هزار نفر زن جوان ازدواج کردهاند؛ اما این میزان در سال ۱۴۰۲ به ۲۹.۷ نفر به ازای هر هزار نفر مرد جوان و ۲۶.۲ نفر به ازای هزار نفر زن جوان کاهش یافته است.
جوانان علاوه بر نقشآفرینی در تشکیل خانواده، نقش اساسی در تداوم نسل جامعه ایرانی برعهده دارند. اما دادهها نشان میدهند باروری ویژه زنان جوان متأهل، از ۲۲۹ تولد به ازای هزار زن متأهل جوان در سال ۱۳۹۱ به ۱۶۸ مورد در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است. در حال حاضر وضع فرزندآوری در کشور مطلوب ارزیابی نمیشود. نرخ باروری کل ۱.۵۴ فرزند است که این عدد به میزان ۰.۷ کمتر از حد جانشینی (۲.۱ فرزند به ازای هر زن) است. بنابراین وضعیت مشارکت جوانان حداقل در دو بعد اقتصادی و خانواده گفتمان پیشرفت با وضع مطلوب آن فاصله معناداری دارد.
در حال حاضر حدود ۲۱ میلیون جوان در کشور وجود دارد و سطح ایفای نقش جوانان حداقل در برخی ابعاد همچون اقتصاد و نهاد خانواده مطلوب ارزیابی نمیشود؛ تأکید خانواده بر موفقیت تحصیلی و توجه کمتر به مهارت فرزندان، تعریف سن قراردادی ۱۸ سال در نظام حقوقی و قانونی، تناسب حداقلی محتوای دوره سربازی با نیازهای آتی پسران و… از جمله عوامل مهم تأخیر در این استقلالیافتگی جوانان است.
در حال حاضر ۱۱.۳ میلیون نفر از جوانها مشارکت اقتصادی ندارند. مقایسه با دیگر کشورها، پایین بودن سطح فعالیت اقتصادی جوانان کشورمان را بیش از پیش نمایان میکند. در سال ۲۰۲۳، میزان مشارکت اقتصادی جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشوری همچون انگلستان بیش از ۲ برابر نرخ مشارکت اقتصادی جوانان ایران در همین بازه سنی بوده است.
علاوه بر به تعویق افتادن زمان ازدواج و تشکیل خانواده جوانان، سهم افراد هرگز ازدواج نکرده که در سنین جوانی قرار دارند نیز افزایش یافته، به گونهای که بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، سهم جوانان هرگز ازدواج نکرده از ۴۴ درصد به ۴۹ درصد افزایش یافته است. با فرض تعریف قبلی از سن جوان، در بازه زمانی مورد اشاره، سهم جوانان هرگز ازدواج نکرده از ۶۳ درصد به ۷۴ درصد رسید. در واقع حدود ۴۹ تا ۷۴ درصد از جوانان یکی از سه شاخص مهم استقلالیافتگی که ازدواج است را ندارند.
رخداد ازدواج به عنوان مدخل ایجاد نقشهای مهم همسری، مادری و پدری به شمار میرود که هر کدام از آن نقشها مستلزم پذیرفتن مسئولیتهای متعدد است. لذا ازدواج در سنین به هنگام و عمومیت بالای تشکیل خانواده میان جوانان میتواند نشانگر بخشی از مقوله استقلالیافتگی به هنگام آنها باشد. اما مطابق آمار، در بازه زمانی ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲، میانگین سن ازدواج مرتبه نخست مردان از ۲۳.۸ سال به ۲۸.۳ سال افزایش یافته است.در حال حاضر جوانان مرد ایرانی، تشکیل خانواده را به اواخر دهه سوم زندگی خود موکول میکنند.
در بازه زمانی مورد اشاره، میانگین سن زنان در ازدواج مرتبه نخست از ۱۹.۹ سالگی به ۲۴ سالگی افزایش پیدا کرده است. اگر زنان جوان در اواسط دهه ۶۰، خانواده خود را در اواخر دهه دوم زندگی تشکیل میدادند، اکنون این امر تا حدود اواسط دهه سوم زندگی به تعویق افتاده است. البته شیب افزایش میانگین سن ازدواج در مرتبه اول هم به لحاظ میزان رشد و هم از نظر کیفیت رشد در پسران و دختران متفاوت بوده است. به گونهای که بیشترین میزان رشد میانگین سن ازدواج دختران بین سالهای ۱۳۸۵ – ۱۳۶۵ اتفاق افتاده و از سال ۱۳۸۵ تا به امروز تغییرات کمتر بوده، اما در پسران روند شیب تغییرات سن ازدواج ملایمتر بوده است.
مشاهدهها نشان میدهد که گذار جوان به عرصه پذیرفتن نقشها دچار تغییرات بنیادین شده است. براساس مطالعات مختلف، انتقال افراد به مرحله بزرگسالی سه دوره مهم تاریخی را تجربه کرده است. نخست، تا پیش از قرن بیستم، فرد پس از گذران کودکی به طور مستقیم وارد بزرگسالی و پذیرش مسئولیتهای اشتغال، تشکیل خانواده و فرزندآوری میشد. اما پس از آن، با تأسیس مدرسه و ایجاد ضرورت حق تحصیل برای افراد، دوره نوجوانی به عنوان مرحله بعد از کودکی به وجود آمد. در دوره دوم، عملاً گذار فرد به بزرگ سالی به پس از نوجوانی و اتمام تحصیلات موکول شد. با وجود تأخیر در استقلال افراد، اما همچنان افرادی که از حیث سنی جوان بودند، مستقل و بزرگسال محسوب میشدند. در دوره اخیر، عوامل متعددی موجب شده تا گذار فرد به بزرگسالی، بلافاصله پس از نوجوانی انجام نشود؛ بلکه جوانی به عنوان مرحله زندگی فرد اصالت پیدا کرده و انتقال افراد به دوران پذیرش نقشها و مسئولیتها به پس از طی شدن جوانی موکول شده و جوان مستقل، جای خود را به جوان وابسته داده است
دیدگاهتان را بنویسید