گاهی تلخترین طنز تاریخ این است که دیگران گوهری را که ما دور انداختهایم، برمیدارند، صیقل میدهند و به عنوان «آخرین دستاورد تمدنی» دوباره به خود ما میفروشند. داستان مسکن و معماری امروز ما، دقیقاً شرح همین ماجراست.

به گزارش سرویس شهری پایگاه خبری سپاهان خبر ما دهههاست در ایران و بهویژه در اصفهان، در حال تکثیر دیوانهوار قوطیهای کبریتی به نام «آپارتمان» هستیم؛ مدلهایی کپیبرداری شده از مسکنسازی انبوه غرب در دوران پس از جنگ جهانی دوم. مدلهایی که اساسشان بر «انزوا»، «فردگرایی افراطی» و «مصرفگرایی» بنا شده بود.
اما نکته حیرتانگیز اینجاست: امروز همان جهان غرب، به بنبستِ روحی و اقتصادی این مدل پی برده و با شتاب به سمت الگویی جدید به نام «مسکن اشتراکی» (Co-Housing) در حرکت است و شگفت آنکه این «الگوی نوین جهانی»، چیزی جز بازگشت به منطق «خانه ایرانی» و «محلههای قدیم اصفهان» نیست.
بنبست خانههای امروز: گران و تنها
بیایید صادق باشیم. ما امروز خانههایی میسازیم که اقتصاد خانواده را میبلعند و روح خانواده را میفرسایند. ما در هر آپارتمان ۷۰ متری، اصرار داریم یک آشپزخانه کامل، یک ماشین لباسشویی، یک اتاق خواب مهمان (که سالی چند بار استفاده میشود) و یک پذیرایی مبله بگنجانیم. نتیجه؟ هزینههای سرسامآور ساخت، متراژهای پرت و بیهوده، و فضاهای تنگی که نه جای آسایش است و نه جای مهمانی. ما با دیوارهای ضخیم، همسایه را از همسایه دزدیدهایم و نامش را «مدرن شدن» گذاشتهایم.
بازگشت به خرد نیاکان با لباس قرن ۲۱
دنیا امروز فهمیده است که کیفیت زندگی در «داشتنِ همه چیز به صورت شخصی» نیست، بلکه در «دسترسی به بهترینها» است. در مدلهای پیشرو جهانی، مرز میان «حریم خصوصی» و «فضای زندگی» جابجا شده است؛ دقیقاً همان کاری که معماری هوشمندانه اصفهان قرنها پیش انجام میداد.
در این بازگشت خردمندانه، پیشنهاد ما روشن است:
چرا باید پول گزافی بابت ۲۰ متر «اتاق خواب مهمان» در داخل واحد بدهیم که ۳۵۰ روز سال خاک میخورد؟ بیایید این فضا را از واحد کسر کنیم (کاهش هزینه خرید) و به جایش در طبقه همکف، دو «سوئیت مهمان» مجلل و مشترک بسازیم (افزایش کیفیت پذیرایی).
چرا بوی سرخکردنی و آشپزیهای سنگین باید در فضای کوچک خانه بپیچد؟ بیایید در واحدمان یک آشپزخانه مینیمال و تمیز برای صبحانه و چای داشته باشیم و در مشاعات ساختمان، یک «مطبخ مجهز و بزرگ» برای پختوپزهای طولانی و نذریها تعبیه کنیم؛ جایی که بوی غذا، بهانه گفتگوی همسایهها شود، نه عامل گلایه.
معجزه اقتصادی و اجتماعی
این تغییر نگاه، دو معجزه میکند:
۱. معجزه اقتصادی:
با انتقال فضاهای کمکاربرد (مثل رختشویخانه، انبار ابزار، اتاق مهمان و فضای بازی) به مشاعات، متراژ مفید و هزینه خرید واحد مسکونی برای جوانان بهشدت کاهش مییابد، بدون آنکه «کیفیت رفاه» کم شود. شما مالک ۸۰ متر هستید، اما از امکانات یک خانه ۲۰۰ متری بهره میبرید.
۲. معجزه اجتماعی:
این مدل، «تنهایی» را درمان میکند. حیاط مرکزی و فضاهای مشترک، دوباره به قلب تپنده تعامل تبدیل میشوند. سالمندان بهجای حبس شدن در آپارتمان، در فضای امن مشاعات با کودکان بازی میکنند و مادران جوان از حمایت اجتماعی همسایهها برخوردار میشوند. این همان احیای «سرمایه اجتماعی» است که در معماری غربیِ فعلیِ ما ذبح شده است.
سخن آخر: شجاعتِ بازگشت
ما برای حل بحران مسکن، به پول و زمین بیشتر نیاز نداریم؛ به «شجاعت در بازطراحی» نیاز داریم. ما نیاز داریم باور کنیم که الگوی «خانه پدری» ما—که در آن اندرونی (حریم خصوصی) محترم بود و بیرونی (فضای تعامل) پررونق—یک الگوی منسوخ نیست، بلکه پیشروترین نسخه برای نجات انسانِ تنهایِ امروزی است.
بیایید پیش از آنکه غربیها «خانه ایرانی» را با نامهای دهانپرکن لاتین دوباره به خودمان بفروشند، خودمان کلید این گنجینه را دوباره بچرخانیم. خانههای ما باید دوباره «محل زندگی» شوند، نه خوابگاههایی گرانقیمت برای آدمهای تنها.







دیدگاهتان را بنویسید