چندی پیش گالری امروز اصفهان میزبان نشستی کمنظیر با عنوان «سینما و نقاشی» بود. این رویداد با حضور امید بنکدار، هنرمند نقاش و فیلمساز، برگزار شد. به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر در این نشست، به بررسی تأثیر عمیق هنر معاصر بر زندگی انسانها و نقش آن در فرآیند خودشناسی پرداخته شد. حاضران در این جلسه، به دنیای شگفتانگیز سینما و نقاشی سفر کردند و از تأثیرات متقابل این دو هنر بر یکدیگر آگاه شدند.در پایان، مستندی از امید بنکدار با عنوان «چشماندازهای سیاوش آباد» درباره سیاوش کسرایی، نقاش برجسته، به نمایش درآمد که لحظاتی پر از اندیشه و زیبایی را برای مخاطبان رقم زد.در پی این رویداد گفت و گویی با امید بنکدار نقاش و فیلمساز تحت عنوان نقاشی و این رویداد انجام دادیم.
او ابتدا درباره مستند و نوع جستار و خودنگاری روایتگری آن توضیح داد: «از دیدگاه من، فیلم مستند به عنوان یک بازهزمانی عمل میکند و نمیتوان زندگی یک شخصیت، یک صنعتگر یا یک هنرمند را در مدت زمان محدودی به تصویر کشید. برای این منظور، لازم است که نقاط عطف و هایلایتهای خاصی انتخاب شوند.
چیزی که اهمیت دارد این است که ما باید یک طرح پرسش ایجاد کنیم و با نزدیک شدن به فضای هدف مورد نظر، سوالاتی را مطرح کنیم. اینگونه، مخاطب فیلم مستند ترغیب میشود تا خود به جستجوی پاسخهای این سوالات برود و در فرآیند مشاهده، درک عمیقتری از موضوع پیدا کند. من فکر میکنم وظیفهی فیلمساز طرح پرسش است نه پاسخ دادن به سوالات مخاطب. تنها چیزی که در زمان ساخت این مستند خیلی شنیدیم و من را به ذوق می آورد. عنوان «مستندشاعرانه» بود. به هرحال ما در این فیلم اشعار زیادی میبینیم و میشنویم.»
امید بنکدار در ادامه اشاره به شعرهای انتخاب شده در مستند کرد و در این باره گفت:«خیلی از شعرهایی که میشنویم شعرهایی هستند که خود آقای کسرایی هنگام کار کردن ونقاشی کشیدن آنهارا زمزمه میکردند. آقای کسرایی با افرادی مانن فروغ فرخزاد و سهراب سپهری دوستان نزدیک بودند و بسیاری از اشعار داخل این مستند از اشعار فروغ و سهراب سپهریاست»
از آن جهت که مستند«چشماندازهای سیاوش آباد» یکی از پرافتخارترین ساختههای انجمن سینما جوانان ایران در سال ۸۱ است از او دربارهی چالشهای این ساخت این مستند پرسیدیم:«ما قرار بود این فیلم را در انجمن سینما جوانان تولید کنیم. روند کار به گونهای پیش رفت که در نهایت موفق به تولید فیلم شدیم. اما پس از فیلمبرداری، به دلیل کمبود بودجه و ناپدید شدن سرمایهگذار، امکان تدوین فیلم فراهم نشد. در آن زمان، سینمای جوان ابراز تمایل کرد و با پرداخت هزینهها، بخش عمدهای از کپیرایت فیلم را به عهده گرفت.
این فیلم از سال ۸۱ تا ۸۳ بیشترین افتخارات را کسب کرد و میتوان آن را یکی از افتخارات سینمای جوانان نامید. در زمان خود، جوایز زیادی از فستیوالهای داخلی و بینالمللی دریافت کرد و به عنوان یک اثر برجسته در تاریخ سینمای جوانان شناخته شد.»
امید بنکدار درباره سیاوش کسرایی و ساخت این مستند اینطور یاد کرد:««آقای کسرایی دارای روحیهای بسیار متفاوت و در سایهای خاص بودند. زمانی که من پیشنهاد ساخت این مستند را دادم، به دلیل نزدیکی خانوادگی، با استقبال مواجه شدند. اما روزی که با دوربین و وسایل به در خانهشان رفتیم، در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و با تعجب گفتند: «واقعاً دارید این کار را انجام میدهید؟» یکی از بزرگترین خوشحالیهای زندگی من این است که اولین اکران این فیلم در خانه هنرمندان برگزار شد و آقای کسرایی در آنجا حضور داشتند. وقتی فیلم به پایان رسید، چشمانشان پر از اشک شد و دست مرا گرفتند. در پایان گفتند: «هیچکس مرا اینقدر عریان ندیده بود» و این جمله برای من باعث خوشحالی عمیق شد.»
امیدبنکدار به سوال ارتباط این مستند به سینما و بیان شخصی امید بنکدار از سینما به عنوان یک فیلم ساز پاسخ داد:«این فیلم، اولین مستند ما بود و سیاوش کسرایی برای ما جایگاه ویژهای داشت. دغدغه اصلی ما این بود که سینما به عنوان ابزاری برای بیان روحیات و خصوصیات این شخصیت مورد استفاده قرار گیرد. نمیخواستیم هدف سینما تنها بیان دغدغهها و تجربیات آرتیستیک او باشد. آقای کسرایی یک شعار داشتند که در ابتدای فیلم نیز آمده است: «من از سیاوش آباد میگویم چنان که شما از شما آبادتان میگویید.» در واقع، تمام این نقاشیها و تصاویر بر اساس حافظه و تخیلات او شکل میگرفت.»
در پایان این گفتوگو از امید بنکدار خواستیم تا درباره ارتباط سینما و جهان نقاشی سخن بگوید و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارد: «این مستند که اولین همکاری من و کیوان محمدی به شمار میرود، برای من بسیار عزیز است. دلیل این نزدیکی، ارتباط عمیق من با سیاوش کسرایی و احساس خاصی است که این مستند در من ایجاد کرده است. هیچیک از کارهای قبلی من، حتی فیلمهای داستانی، چنین احساسی را در من به وجود نیاوردهاند.
این احساس ناشی از آشنایی عمیق من با سیاوش کسرایی است و بهطور ناخودآگاه، بدون آنکه تصمیمی درباره اندازه قابها، حرکت دوربین یا زاویه آن بگیرم، بر روی کار من تأثیر گذاشته است. تمامی عناصر فیلم به گونهای طراحی شدهاند که در خدمت روایت باشند.
به این نتیجه رسیدهام که در هنر و ادبیات، نزدیکی به سوژه میتواند به درک عمیقتری منجر شود. از نظر من، اگر بخواهید رمانی درباره یک واقعه بنویسید، بیشتر از آنکه نیاز به دانستن سینما و ادبیات داشته باشید، باید با سوژهای که در نظر دارید، نزدیک باشید. این نزدیکی به شما کمک میکند تا به درک عمیقتری از سوژه و روایت خود برسید.»
دیدگاهتان را بنویسید