×
×

گزارش از غزه جنگ زده؛ زندگی در چادر و زیر باران چگونه است؟

  • کد نوشته: 17659
  • ۱۶ دی ۱۴۰۳
  • ۰
  • در صبح روز 28 دسامبر، یحیی، پدر 40 ساله‌ای که دارای پنج پسر و سه دختر است، در چادر خراب خود در بخش غربی دیرالبلح، نزدیک ساحل بیدار شد و متوجه شد که نوزاد یک ماهه‌اش، جمعه، به علت سرما جان خود را از دست داده است.
    گزارش از غزه جنگ زده؛ زندگی در چادر و زیر باران چگونه است؟
  • به گزارش سپاهان خبر به نقل از پایگاه خبری جماران، در صبح روز ۲۸ دسامبر، یحیی، پدر ۴۰ ساله‌ای که دارای پنج پسر و سه دختر است، در چادر خراب خود در بخش غربی دیرالبلح، نزدیک ساحل بیدار شد و متوجه شد که نوزاد یک ماهه‌اش، جمعه، به علت سرما جان خود را از دست داده است. برادر دوقلوی او به دلیل هیپوترمیا در بیمارستان شهدای الاقصی بستری است و به سرنوشتی مشابه دچار خواهد شد. یحیی یک سال پیش از بیت لاهیا آواره شده بود. دو برادرش و بسیاری از بستگانش پیش چشمانش کشته شدند.

    در هفته گذشته، شش نفر در غزه بر اثر سرما جان خود را از دست داده‌اند، جایی که دمای هوا به حدود ۴۰ درجه فارنهایت (تقریباً ۸ درجه سلسیوس) کاهش یافته است؛ پنج نفر از آن‌ها نوزادانی بودند که کمتر از یک ماه سن داشتند. نوزاد یحیی آخرین نخواهد بود که بر اثر هیپوترمیا جان می‌دهد، زیرا شرایط در سرزمین محاصره شده غزه همچنان رو به وخامت می‌رود.

    یحیی گفت: من و همسرم صبح بیدار شدیم. مثل همیشه بچه‌ها را بررسی کردیم. اما نوزاد یک ماهه‌ام هیچ علامت حیاتی نشان نمی‌داد. وقتی او را لمس کردم، بدنش مانند یک بطری یخ بود. او را برداشتم و پیاده به بیمارستان رفتم. پزشکان بلافاصله گفتند که او فوت کرده است. من نتواستم خودم را کنترل کنم و به شدت گریه کردم. چند لحظه بعد، همسرم با من تماس گرفت و اطلاع داد که دوقلوی دیگر نفس نمی‌کشد. او را به بیمارستان بردیم. او اکنون تحت دستگاه‌های احیاء در بخش مراقبت‌های ویژه است. با این حال، پزشکان به من گفتند که او هم در ساعات آینده جان خود را از دست خواهد داد.

    یحیی در ادامه می گوید: من با خانواده‌ام و والدین فلج شده‌ام در یک چادر کوچک و نه چندان مستحکم که از پتوهای پاره و تکه‌های نایلون ساخته شده است، در نزدیکی دریا زندگی می‌کنیم. تنها چهار تشک و چهار پتو داریم. همه آن‌ها پاره شده‌اند. با سردتر شدن هوا در شب، من کمی زباله جمع می‌کنم تا آتشی روشن کنم تا چادر را برای بچه‌ها گرم کنم. من و بچه‌هایم تنها یک یا دو لباس کهنه می‌پوشیم. ما در شب‌ها همیشه از سرما می‌لرزیم. بیشتر شب‌ها بدون پتو می‌خوابم و فقط ژاکت خود را می‌پوشم.

    مادر بچه‌ها نمی‌تواند به آن‌ها شیر بدهد چون به شدت سوءتغذیه دارد و از فشار خون بالا رنج می‌برد. به همین دلیل هر دو بچه ۱.۶ کیلوگرم وزن داشتند. ما به زحمت یک وعده غذا در روز می‌خوریم و غذا را از یکی از مراکز توزیع غذای رایگان در نزدیکی می‌گیریم. ما هیچ غذایی، آب، لباس یا دارویی نداریم. عملاً هیچ چیز. آب و باد عملا چیزی از چادر من باقی نگذاشته است.

    سخت‌ترین چیزی که کسی می‌تواند تحمل کند این است که شاهد مرگ کودکانش در مقابل چشمانش باشد. هیچ کلمه‌ای برای توصیف این احساس وجود ندارد. اما من این را تجربه کردم. پیام من به جهان این است که ما کرامت و همه چیز خود را از دست داده‌ایم. ما به گرما و صلح نیاز داریم. باید کسی جلوی این نسل‌کشی را بگیرد.

    منبع: جماران
    برچسب ها

    دسته بندی مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *