فیلم «پلی بر رودخانه خشک» به کارگردانی احسان اکلیلی، نمایندهای از سینمای بومی اصفهان است که در بخش اصلی فیلمهای سینمایی سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم خیرونا (Girona Film Festival در اسپانیا به نمایش درمیآید. این جشنواره از تا ۷ نوامبر برگزار میشود و حضور یک فیلم مستقل ایرانی در آن، نشانهای از تداوم مسیر رشد و بلوغ سینمای اجتماعی ایران است.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری سپاهان خبر اثر اکلیلی با نگاهی شاعرانه و انسانی به بحرانهای زیستمحیطی، اجتماعی و روانی، میان واقعیت تلخ زندگی و امید به تغییر، پلی میسازد. در روزگاری که مسئله خشکسالی و کمآبی به یکی از جدیترین دغدغههای ایران و جهان بدل شده، این فیلم روایتی صادقانه از مواجهه انسان با بحران، انتخاب و بازسازی درونی است.

روایت بحران از دل واقعیت؛ خانوادهای در میان خشکسالی
«پلی بر رودخانه خشک» داستان خانوادهای روستایی را روایت میکند که در میانهی خشکسالی و بیآبی، با فشار معیشتی و تصمیمهای دشوار روبهرو میشوند. پدر خانواده برای تأمین معاش به شهر میرود و درگیر حادثهای ناگوار میشود؛ از اینجا روایت وارد فضای بیمارستانی و شهری میشود و تضاد میان دو جهان متفاوت ـ روستا و شهر ـ دراماتیزه میگردد.
فیلم از همان ابتدا بحران را نه بهعنوان موضوعی محیطزیستی صرف، بلکه بهمثابه بستری برای بروز بحرانهای انسانی، روانی و اخلاقی به تصویر میکشد. اکلیلی در گفتوگویی تأکید کرده است که بیآبی در فیلم بستر است نه درام اصلی؛ آنچه محور قرار دارد، تصمیمگیریهای انسانی در برابر دشواری و فقدان است.
در این ساختار، خشکسالی تبدیل به استعارهای از فرسایش روح و روابط انسانی میشود. بحران آب، بحران معناست؛ و فیلم میکوشد از دل این فرسایش، بارقهای از امید و بازسازی را نشان دهد.
کاراکتر کودک ناشنوا؛ صدایی که در سکوت شنیده میشود
یکی از برجستهترین عناصر روایی فیلم، حضور کودک ناشنوااست که نقشی کلیدی در پیشبرد درام دارد. او نه صرفاً نمادی از مظلومیت یا فقدان، بلکه شخصیتی تأثیرگذار در مسیر روانی داستان است. تعامل این کودک با دیگر اعضای خانواده، سکوت را به زبان تبدیل میکند و به تماشاگر اجازه میدهد در سکوت، معنا و حس را بشنود.
اکلیلی با همکاری خانم خواجهپور، مشاور تعامل با کودک ناشنوا، توانسته است از کلیشهسازی بپرهیزد و حضور او را واقعی، درونی و انسانی به تصویر بکشد. این نگاه، فیلم را از یک درام صرفاً اجتماعی فراتر میبرد و به اثری انسانمحور بدل میکند که در آن سکوت نیز سخن میگوید.
در این بخش، فیلم نه فقط از نظر بازیگری بلکه از منظر روانشناختی نیز ارزشمند است؛ زیرا به ما یادآوری میکند که در هر بحران، صداهایی وجود دارند که شنیده نمیشوند و سینما میتواند ابزار شنیدن آنها باشد.
زبان بومی و نگاه انسانی؛ سینمای اصفهان بر پرده جهانی
یکی از وجوه قابلتوجه «پلی بر رودخانه خشک»، استفاده از تیم و بازیگران بومی اصفهان است. اکلیلی با انتخاب آگاهانهی نیروهای محلی، توانسته حس واقعی خانواده و روابط میان شخصیتها را بازآفرینی کند. تمرینات چند هفتهای پیش از فیلمبرداری، سبب شد بازیها طبیعی و باورپذیر باشند و حس همخانوادگی بهصورت ارگانیک شکل بگیرد.
طراحی صحنه و تصویر نیز بهدور از جلوهگریهای فرمی و با حداقل تحرک دوربین انجام شده است تا تمرکز مخاطب بر چهرهها و تصمیمهای انسانی باقی بماند. این سادگی بصری، نه از فقر امکانات بلکه از فلسفهی روایی اثر سرچشمه میگیرد: نمایش حقیقت بدون زرقوبرق.
در نگاهی فرامتنی، فیلم نشان میدهد که سینمای اصفهان ظرفیت بالایی برای تولید آثار مستقل و باکیفیت دارد. محدودیت امکانات در این شهر، بهجای مانع، به انگیزهای برای خلاقیت بدل شده و نتیجه، اثری است که توانسته در سطح بینالمللی، توجه جشنواره خیرونا را جلب کند.
پل بهمثابه استعارهی زندگی؛ عبور از بحران به امید
عنوان فیلم، «پل»، حامل بار نمادین عمیقی است. در روایت اکلیلی، پل صرفاً سازهای فیزیکی نیست؛ بلکه نماد مسیر انتخابهای انسانی است. هر تصمیم، پلی است میان گذشته و آینده، میان بحران و رهایی. خانوادهی فیلم از دل بحران عبور میکند تا معنای تازهای از امید و همبستگی را کشف کند.
اکلیلی با پرهیز از شعار و تأکید بر جزییات رفتاری، نشان میدهد که حتی در دل بیآبی و خشکسالی، امکان زایش دوباره وجود دارد. فیلم از تماشاگر میخواهد که به جای قضاوت، تأمل کند؛ به جای ناامیدی، در انتخابهای خود بازنگری نماید.
در این میان، پیام زیستمحیطی فیلم بهصورت زیرپوستی و هوشمندانه منتقل میشود. تماشاگر با بحران آب، فقر و بیعدالتی مواجه میشود، بیآنکه حس کند در حال دریافت یک پیام آموزشی است. این همان نقطهای است که «پلی بر رودخانه خشک» را از یک اثر آموزشی یا تبلیغی به سینمای تأمل و تجربه انسانی بدل میکند.
سینمایی از جنس انسان و خاک
«پلی بر رودخانه خشک» تنها روایتی از بحران نیست؛ آیینهای است از زندگی در لحظههای انتخاب. اثری که در میان خشکسالی، صدای باران را میشنود و در دل تاریکی، نوری از امید میتاباند.
حضور این فیلم در جشنواره جهانی خیرونا اسپانیا نهتنها موفقیتی برای کارگردان و تیم اصفهانی آن است، بلکه نشانهای از جایگاه تازهی سینمای مستقل ایران در جهان است؛ سینمایی که از دل خاک، با دستهای خالی اما با ایمان و عشق، پلی میسازد برای عبور از بحرانها. در نهایت، فیلم اکلیلی ما را دعوت میکند تا به یاد آوریم: حتی اگر رودخانه خشک باشد، هنوز میتوان پلی ساخت؛ پلی میان انسان و امید، میان واقعیت و رؤیا.











دیدگاهتان را بنویسید