×
×

وقتی نمایش خودِ زندگی‌ست و خانه‌ سقف دارند اما پناه نیستند
اجاره‌نشین‌ها تا ۵ دی‌ماه بر صحنه است

  • کد نوشته: 44036
  • 01 دی 1404 - 01:12 ب.ظ
  • ۰
  • «اجاره‌نشین‌ها» بیش از آن‌که یک تئاتر باشد، تکه‌ای از زیست روزمره‌ی ماست که روی صحنه افتاده؛ شبیه آینه‌ای ترک‌خورده که هر ترک آن، قصه‌ی یک زندگی‌ست.
    اجاره‌نشین‌ها تا ۵ دی‌ماه بر صحنه است
  • «اجاره‌نشین‌ها» بیش از آن‌که یک تئاتر باشد، تکه‌ای از زیست روزمره‌ی ماست که روی صحنه افتاده؛ شبیه آینه‌ای ترک‌خورده که هر ترک آن، قصه‌ی یک زندگی‌ست. نمایشی که نه از خیال دور، که از بطن جامعه بیرون آمده؛ از کوچه‌هایی که بوی انتظار می‌دهند و خانه‌هایی که قرار بود مأمن باشند اما به ایستگاه‌های موقت رنج تبدیل شده‌اند.

    خانه مفهومی‌ست لغزنده، نه چهاردیواری امن، نه خاطره‌ای آرام

    در نمایش «اجاره‌نشین‌ها»، خانه مفهومی‌ست لغزنده. نه چهاردیواری امن، نه خاطره‌ای آرام. خانه اینجا بیشتر شبیه وعده‌ای‌ست که مدام عقب می‌افتد. مسکن مهر، این نام پرطنین و امیدوارکننده، در روایت نمایش بدل می‌شود به تناقضی دردناک: خانه‌هایی که هیچ‌وقت «مِهر» ندارند. ساختمان‌هایی که قرار است عدالت را تقسیم کنند، اما در عمل، رنج را سهم‌بندی می‌کنند.

    نمایش با ورود گروهی از مأموران یک شرکت ساختمانی آغاز می‌شود؛ مأمورانی که به ظاهر آمده‌اند تا مسکن اعطا کنند، اما در باطن، حامل نظمی خشک و بی‌عاطفه‌اند. آن‌ها مرز میان «داشتن» و «نداشتن» را تعیین می‌کنند؛ مرزی که نه بر اساس شایستگی انسانی، که بر پایه‌ی فرم‌ها، امضاها و تصمیم‌های ازپیش‌گرفته‌شده کشیده شده است. هر خانه‌ای که درِ آن باز می‌شود، قصه‌ای تازه آغاز می‌شود؛ قصه‌ای که به طرز عجیبی برای همه‌ی ما آشناست.

    «اجاره‌نشین‌ها» روایتی از زیست اجباری

    از منظر جامعه‌شناسی، «اجاره‌نشین‌ها» روایتی از زیست اجباری‌ست؛ زیستی که انتخاب در آن به حداقل رسیده و سازگاری به یک اجبار بدل شده است. آدم‌های نمایش، نه لزوماً آن‌هایی هستند که خانه می‌خواهند و نمی‌رسند، و نه آن‌هایی که نمی‌خواهند و می‌رسند؛ بلکه بیشتر، انسان‌هایی‌اند که میان خواستن و نخواستن، میان رؤیا و اجبار، معلق مانده‌اند. این تعلیق، جوهره‌ی اجتماعی نمایش است: جامعه‌ای که افرادش مدام در حال وفق‌دادن خود با شرایطی هستند که خودشان نساخته‌اند.

    طنز تلخ نمایش دقیقاً از همین‌جا زاده می‌شود. خنده‌ها در «اجاره‌نشین‌ها» هرگز رها و سبک نیستند؛ خنده‌ها ته‌نشین می‌شوند، در گلو می‌مانند و بعد، به فکر تبدیل می‌شوند. دیالوگ‌ها بکر و درخشان‌اند؛ نه از آن جنس شوخی‌های تصنعی، بلکه طنزی که از دل واقعیت بیرون آمده و به همان اندازه دردناک است که خنده‌آور. تماشاگر می‌خندد، اما بلافاصله متوجه می‌شود که به خودش، به وضعیت خودش، به جامعه‌ای که در آن نفس می‌کشد، خندیده است. از منظر روان‌شناسی، شخصیت‌های «اجاره‌نشین‌ها» حامل اضطراب‌های پنهان‌اند؛ اضطرابِ نداشتنِ قطعیت. خانه برای آن‌ها فقط یک فضا نیست، بلکه نماد ثبات روانی‌ست؛ چیزی که مدام از دسترس دور می‌شود. هر شخصیت، واکنشی متفاوت به این ناامنی دارد: یکی با پرحرفی و شوخی، دیگری با سکوت و انزوا، آن یکی با پرخاش و عصیان. نمایش با ظرافت نشان می‌دهد که چگونه بحران مسکن، تنها یک مسئله‌ی اقتصادی یا اجتماعی نیست، بلکه مستقیماً به روان جمعی آسیب می‌زند.

    بازیگرها نه نقش، که زندگی می‌کنند

    بازی‌های بازیگران، یکی از نقاط درخشان این اثر است. بازی‌ها طبیعی، بی‌ادعا و بی‌نقص‌اند؛ گویی بازیگرها نه نقش، که زندگی می‌کنند. هیچ اغراقی در کار نیست؛ هیچ تلاشی برای دیده‌شدن. همین سادگی و صداقت، باعث می‌شود تماشاگر به‌راحتی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. بازی‌ها از جنس «بازی‌کردن» نیستند؛ از جنس «بودن»اند. بودن در موقعیتی که برای بسیاری از ما، نه روی صحنه، که در زندگی واقعی رخ می‌دهد. «اجاره‌نشین‌ها» دغدغه‌مند است، اما شعار نمی‌دهد. نویسنده‌ی نمایش، ذهنی ناآرام دارد؛ ذهنی که پرسش می‌سازد، نه پاسخ قطعی. دغدغه‌ی او، دغدغه‌ی عدالت، کرامت انسانی و حق داشتنِ یک زندگی معمولی‌ست. اما این دغدغه‌ها در قالب دیالوگ‌های ظریف و موقعیت‌های انسانی مطرح می‌شوند، نه خطابه‌های مستقیم. نمایش، تماشاگر را دعوت می‌کند به دیدن، شنیدن و فکرکردن؛ نه قضاوت عجولانه.

    از منظر فرمی، روایت اپیزودیک نمایش ــ ورود به خانه‌های مختلف و شنیدن قصه‌های متفاوت ــ به‌خوبی با مضمون آن هم‌خوان است. هر خانه، یک جهان کوچک است؛ با قوانین، ترس‌ها و امیدهای خاص خودش. اما در نهایت، همه‌ی این جهان‌های کوچک به یک حقیقت بزرگ می‌رسند: ناامنی مشترک. این ساختار، به نمایش اجازه می‌دهد تصویری چندلایه از جامعه ارائه دهد؛ جامعه‌ای که در آن، رنج‌ها متنوع‌اند اما ریشه‌ها مشترک.

    «اجاره‌نشین‌ها» از آن دسته آثاری‌ست که پس از پایان، تماشاگر را رها نمی‌کند. پرسش‌ها با او به خیابان می‌آیند، در مسیر خانه همراهش می‌شوند و شاید حتی وقتی به سقف اتاقش نگاه می‌کند، دوباره زنده شوند. این نمایش یادآوری می‌کند که خانه، فقط یک ملک نیست؛ یک حق انسانی‌ست. و وقتی این حق به تعویق می‌افتد، جامعه، روان، و روابط انسانی، همگی ترک برمی‌دارند.

    اجرای این نمایش از ۲۳ آذر تا ۵ دی‌ماه، ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه ماه اصفهان، فرصتی‌ست برای مواجهه با خودمان؛ با آن بخشی از زندگی که شاید عادت کرده‌ایم نادیده‌اش بگیریم. «اجاره‌نشین‌ها» ما را وادار می‌کند دوباره بپرسیم: خانه یعنی چه؟ و وقتی خانه‌ای نیست، انسان کجا باید آرام بگیرد؟ این نمایش، نه فقط یک روایت نمایشی، که سندی هنری از زمانه‌ی ماست؛ زمانه‌ای که در آن، بسیاری سقف دارند، اما پناه ندارند.

    نویسنده: آریانا معتمدیان دهکردی
    برچسب ها

    بیشتر بخوانید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *