شرکت ذوبآهن اصفهان، به عنوان یکی از قدیمیترین و بزرگترین تولیدکنندگان فولاد در ایران با سابقه بیش از ۶۰ سال، اکنون در آستانه واگذاری به شرکت فولاد مبارکه اصفهان است. این اقدام پس از سالها کشمکش و تغییرات مدیریتی متعدد مطرح شده و به مرحله تفاهمنامه رسیده است. هدف از این واگذاری، بزرگتر شدن شرکت فولاد مبارکه به عنوان بزرگترین فولادساز خاورمیانه و اصلاح وضعیت شرکت ذوبآهن به لحاظ ساختاری عنوان شده است.
پیشینه واگذاری ذوبآهن و چالشهای اجرایی آن
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر و به نقل از خبرگزاری دانشجو اولین بار موضوع واگذاری ذوبآهن به فولاد مبارکه در سال ۱۳۹۶ رسانهای شد؛ زمانی که برخی منابع غیررسمی از احتمال ادغام این دو شرکت خبر دادند. نکته مهم این است که سازمان تأمین اجتماعی مالک ۵۶ درصد سهام ذوبآهن بود و این انتقال سهام از این سازمان به فولاد مبارکه در دستور کار قرار داشت. در آن دوره خبرها و نظرات متناقضی درباره این روند وجود داشت، از جمله اظهارات اعضای مجلس که اعلام کردند این موضوع تنها در مرحله بررسی و قیمتگذاری است و هنوز قراردادی منعقد نشده است. حتی مدیرعامل وقت فولاد مبارکه اعلام کرد که برنامهای برای خرید سهام ذوبآهن ندارد.
این کشمکشها و تعللها موجب شد تا برنامه واگذاری برای سالها متوقف شود و اکنون پس از گذشت هشت سال، تفاهمنامه جدیدی بین ذوبآهن، فولاد خراسان و فولاد مبارکه منعقد شده است که واگذاری سهام این دو شرکت به فولاد مبارکه را جدیتر میکند.
وضعیت زیاندهی ذوبآهن؛ ریشههای مشکلات مالی
ذوبآهن اصفهان در طول سالیان گذشته با نوسانات شدید سود و زیان مواجه بوده است. طبق صورتهای مالی ۱۵ ساله، این شرکت همواره دچار مشکلات مالی شده و بهویژه پس از تحریمهای اقتصادی، زیانهای چشمگیری ثبت کرده است. حتی سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ که دوره لغو برخی تحریمها نیز بود، ذوبآهن میلیونها میلیارد تومان زیان مالی ثبت کرد. بررسیها نشان میدهد ذوبآهن در سالهای اخیر وارد مرحله بحران مالی عمیق شده است: پس از سود ۲ هزار میلیاردی در سال ۱۴۰۰، در سال بعد زیانی معادل ۵ هزار میلیارد تومان را تجربه کرد و این روند نزولی در سال ۱۴۰۲ به حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان زیان رسید.
علل این وضعیت میتوانند شامل ناتوانی در مدیریت بهینه منابع، ضعف در استراتژیهای تولید و فروش، نوسانات قیمت مواد اولیه و مشکلات اقتصادی کلان کشور باشند. از اینرو، تنها انتقال سهام و تغییر مالکیت بدون اصلاحات بنیادی در مدیریت و فرآیندهای عملیاتی نمیتواند بهبودی در وضعیت ذوبآهن به وجود آورد.
نقش تغییرات مکرر مدیریتی در بروز بحرانهای ذوبآهن
یکی از مشکلات اساسی ذوبآهن، بیثباتی مدیریتی است. در ۱۵ سال گذشته این شرکت ۷ مدیرعامل را به خود دیده است. به این معنی که به طور متوسط هر دو سال یک مدیرعامل تغییر کرده است. چنین نوسانی در مدیریت، مانعی جدی برای پیادهسازی استراتژیهای بلندمدت و سیاستهای پایدار است. مدیریت شرکتهای صنعتی به خصوص در حوزه فولاد که نیازمند برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاریهای درازمدت و ثبات روندهای تولیدی است، باید با یک برنامه مشخص و هدفمند دنبال شود.
این تغییرات مکرر رهبری باعث شده سیاستها و اهداف شرکت مداوم تغییر کند و این مسئله موجب سردرگمی نیروهای انسانی، کاهش انگیزه و اجرای نیمهکاره طرحهای توسعه شود که نتیجه آن افزایش زیان دهی و کاهش بازدهی است.
تأثیر واگذاری بر سود سهام عدالت: چالشها و نگرانیها
فولاد مبارکه یکی از شرکتهایی است که بخشی از سود سهام عدالت به واسطه سهامداری آن بین مردم توزیع میشود. واگذاری ذوبآهن به فولاد مبارکه اگرچه به دلایل بزرگ شدن شرکت و ایجاد همافزاییهای اقتصادی میتواند مثبت باشد، اما در کوتاهمدت احتمال دارد بر سود سهام عدالت تأثیر منفی بگذارد. زیرا زیاندهی ذوبآهن، بار مالی سنگینی را به فولاد مبارکه تحمیل کرده و احتمال کاهش سود قابل پرداخت به سهامداران عدالت را افزایش میدهد.
این مسئله به ویژه برای سهامداران خرد که اغلب مردم عادی هستند، اهمیت دارد و ممکن است باعث کاهش اعتماد عمومی به طرحهای سهام عدالت و سایر برنامههای دولتی شود. بنابراین، مدیریت این فرایند واگذاری نیازمند برنامهریزی دقیق و شفافسازی مالی است تا اعتماد عمومی حفظ شود.
برنامه اصلاح و نقش زنجیره تأمین در بهبود ذوبآهن
همزمان با بحث واگذاری، اقدامات دیگری نیز برای اصلاح وضعیت ذوبآهن در دستور کار قرار دارد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده توافقهایی برای افزایش قیمت زغالسنگ داخلی و بازگرداندن معادن زغالسنگ و سنگآهن به زنجیره تولید ذوبآهن شکل گرفته است. این موضوع میتواند تا حد زیادی هزینههای تولید را کاهش داده و بهرهوری شرکت را افزایش دهد.
با توجه به اینکه بخش زیادی از هزینههای تولید فولاد مربوط به مواد اولیه است، بازگرداندن کنترل بر منابع داخلی و حفظ زنجیره تأمین منطقی و پایدار، اثر مثبتی بر عملکرد مالی و تولید ذوبآهن خواهد داشت. در واقع، سیاستهای حمایت از تولید داخلی و تسهیل دسترسی به مواد اولیه کلید موفقیت در این صنعت هستند.
اجرای تفاهمنامهها به شکل صحیح و کارآمد و شفافسازی مالی، میتواند روند کاهش زیان را متوقف کند
دکتر مرتضی اسماعیلی، کارشناس برجسته اقتصاد کلان و بازار سرمایه، با تحلیل وضعیت ذوبآهن اصفهان میگوید: انتقال ذوبآهن به فولاد مبارکه در شرایط کنونی اگر بدون اصلاحات مدیریتی و ساختاری انجام شود، تنها به معنای انتقال زیان و افزایش فشار مالی بر فولاد مبارکه خواهد بود. باید به دنبال بهبود فرآیندهای مدیریتی، ایجاد ثبات در سیاستها و تقویت زنجیره ارزش باشیم تا ظرفیتهای بالقوه ذوبآهن به شکل عملی بهرهبرداری شود. همچنین، صادرات و حضور بیشتر در بازارهای جهانی با رعایت اصول رقابتی میتواند نقطه عطف رشد و توسعه این شرکت باشد.
او تأکید میکند که اجرای تفاهمنامهها به شکل صحیح و کارآمد و شفافسازی مالی، میتواند اطمینان سرمایهگذاران و سهامداران را جلب کرده و روند کاهش زیان را متوقف کند.
واگذاری ذوبآهن اصفهان به فولاد مبارکه اصفهان فرصت مهم برای یکپارچهسازی صنعت فولاد کشور
واگذاری ذوبآهن اصفهان به فولاد مبارکه اصفهان یک فرصت مهم برای یکپارچهسازی صنعت فولاد کشور به شمار میرود. این اقدام اگر همراه با برنامهریزی دقیق، ثبات مدیریتی و اصلاحات بنیادین در زنجیره تأمین باشد، میتواند باعث افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و تقویت موقعیت بازار شرکت شود.
با این حال، چنانچه این واگذاری صرفاً انتقال مالکیت بدون اصلاحات کلان باشد، احتمال تجمیع زیانها و فشار مالی بیشتر برای فولاد مبارکه وجود دارد که میتواند به کاهش سود سهام عدالت و کاهش اعتماد عمومی منتهی شود. بنابراین، ترکیب واگذاری با اصلاحات واقعی در سیاستها و مدیریت، شرط موفقیت در این پروژه بزرگ است.
واگذاری ذوبآهن به فولاد مبارکه، تحولی است که میتواند زنجیره تولید فولاد کشور را قویتر کند اما موفقیت این فرایند وابسته به اجرای دقیق اقدامات اصلاحی، ثبات در مدیریت و بهبود ساختار هزینهها و تأمین مواد اولیه است. بدون این تغییرات اساسی، نمیتوان توقع داشت که این واگذاری به تنهایی شکستهای مالی و عملیاتی ذوبآهن را جبران کند.
همچنین، توجه ویژه به سهام عدالت و اثرات مالی این انتقال بر سود پرداختی، برای حفظ اعتماد عمومی بسیار حیاتی است و باید در سیاستهای اجرایی مد نظر قرار گیرد. در نهایت، رفتن به سمت یکپارچگی صنعت فولاد با اتکا به استراتژیهای علمی و دادهمحور، رمز بقا و رشد پایدار این صنعت حیاتی برای اقتصاد ایران است.
دیدگاهتان را بنویسید