درست همان زمانیکه مردم ایران، با همهی اختلاف سلیقهها و عقیدهها، در داخل و خارج از کشور، بدون هیچ دستور یا فراخوان و بپاخیز، از دلِ آوار و اضطراب، دوباره نام ایران را فریاد زدند؛ درست همان وقتیکه واژهی «وطن» از یک شعار تلویزیونی، به مفهومی زنده و جاندار در زبان و دل مردمان کوچه و خیابان تبدیل شد؛ و درست همان لحظههاییکه تهرانیِ خسته، اهوازی داغدار، کرمانشاهی مظلوم، بلوچستانی محروم، خوزستانی دردکشیده و آذربایجانی غیرتمند، دست در دست هم گذاشتند تا بگویند: خانه، اگرچه زخمیست، هنوز خانهی ماست ، در همین لحظات وحدتآفرین، وحید جلیلی دوباره دست به کار شد.
به گزارش سپاهان خبر; او که انگار فوبیای همبستگی ملی دارد، اینبار با شیطنتی آشنا مدعی شده که داعیان این همبستگی ملی آن را با حذف نام خدا و پیغمبر و معنویت میخواهند و کشوری با چنین وحدتی به «آغل»شبیه است!
اما واقعاً چهکسی چنین چیزی گفته؟ چهکسی و کجا ادعا کرده که همبستگی ملی باید به بهای حذف معنویت و نامخدا و هویت تمام شود؟ اگر هم بوده چه کسی او را ترجمان خواست یک ملت دانسته؟معلوم نیست آقای جلیلی به نمایندگی از چه کسی یا چه جریانی، چنین دوگانهی جعلی و نادرستی را عَلَم میکند. معلوم نیست کدام وسوسه، او را وامیدارد تا معنویت را – آنهم در لباسی از انذار و نصیحت – بار دیگر به ابزاری برای ترساندن اربابان خودخوانده ایمان مردم و تحریض آنان به دشمنی با این همبستگی تبدیل کند.
جالب است؛ تا دیروز که صدای سُم ستوران متجاوز به گوش میرسید در همین صداوسیمایی که قحطالرجال دستساز، وحیدجلیلی را قائممقام امور فرهنگی آن کرده است به دهان مجریهایش تلقین میکرد که: «وقتی پای ایران در میان است، ارزشی و غیرارزشی نداریم»؛ آن موقع نه حرفی از آغل بود و نه هراسی از همبستگی ملی اما حالا که مردم بدون اجازهی کسی، خودجوش و صادقانه از وطن میگویند، دلِ ژولیدهموهای صوفینمای صداوسیما که لباس وکالت خدا را هم بر تن کردهاند، میلرزد که مبادا همبستگی ملی بدون نقش و اجازهی آنان شکل بگیرد !
واقعاً چه کسی چنین ایران زیبایی را آغل میبیند؟ آنکه میخواهد لحظهای وحدت ملی حفظ شود؟ یا آن سایهبازان، سایهنشینی که طاقت دیدن هیچ حرکتی بیرون از حصار دولتسایه خود را ندارند؟ چرا هر بار مردم از دل بحران، با شعور جمعی و احساس ملی سر برمیآورند، بلافاصله متهم میشوند به تقلای حذف خدا؟
وقت آن است که بپرسیم: آیا فقط آنچه را شما بهعنوان «نشانهی خدا» معرفی میکنید، باید معیار معنویت دانست؟ آیا ایمان را باید از وابستگی سیاسی سنجید یا از رفتار و خلوص دل ملت رنجدیده اما مقاوم؟ آیا این مردم، در دل تهدید و ویرانی، به جای نفی خدا، ایمان و وطن مصرح در « حب الوطن من الایمان»را معنا نکردند؟
حذف «بهنام خدا» نه خواستهی این مردم است و نه نتیجهی وحدت آنها. این، شعبدهبازی کسانیست که در هیاهوی دولت پنهان، نگرانند نه از حذف ایمان، که از حذف انحصار .
آنانی که از کوچکی خود، ملت را همانقدر کوچک میبینند که خدای عالمیان را غافل از آنکه «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ».
کسی که در روزهای شکلگیری همبستگی ملی، به جای قدردانی از مردم، نگران دیدهنشدن مهر تأیید خودش است، نه مدافع دین است و نه حافظ وطن. او فقط تاجر دکان خویش است و هزارباره میگویم:باید تاختوتاز این افراد را نفوذ آشکار برای تفرق و تشتت تلقی کرد.
وطن زمانی به آغل تبدیل میشود که هر بار مردم، با خون دل و درد، پنجرهای از امید و اعتماد را باز میکنند، عدهای با چکش انحصار، آن پنجره را در هم میکوبند، آنهم با ادعای نمایندگی خدا!
فراموش نکنیم: کسی که همدلی و همبستگی ملی را با واژهی «آغل» از بهیمهنامه خود تحقیر میکند، حتی اگر با نام خدا سخن بگوید، بهکام خودپرستی و منیّت حرف زده، نه به سود ایمان.
فراموش نکنیم: خدایی که در قرآن، عظمتش مستقل از کفر و ایمان بندگان است، تجلی خود را در «ارادهی مردم» دیده، نه در ادعاهای امثال وحید جلیلی.
اکنون ملت ایران، دل در گرو یکدیگر و وطن دارند. ملت ایران این قدرت را از معنویتی یافتهاند که از جنس شهود است و با مختصات ذهنهای کوچک جور درنمیآید و اگر این دلهای لبریز از ایمان و مهر به وطن خواب را از شما بومانآفتابگریز میربایند پس زنهار که چشمان خمار از تراخمتان را امیدی به درمان نیست.
دیدگاهتان را بنویسید