پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا در عمان با انتشار گزارشهای غیررسمی درباره اختلافات دو طرف بر سر موضوع غنیسازی به پایان رسید. بلافاصله پس از انتشار این اخبار، رسانههای صهیونیستی مدعی شدند که اگر توافق نهایی منجر به تعلیق کامل برنامه غنیسازی ایران نشود، رژیم اسرائیل قصد دارد حملهای محدود و هدفمند به تأسیسات هستهای ایران انجام دهد.
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر ; در واکنش به این تهدید، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که نگران خروج مذاکرات از مسیر دیپلماسی بود، طی تماسی تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با لحنی تند نسبت به حمله یکجانبه به تأسیسات ایران هشدار داد و دستور توقف هماهنگیهای نظامی با اسرائیل را صادر کرد. همچنین گزارش شده که جلسه اخیر استیو ویتکاف، فرستاده آمریکا در خاورمیانه، و ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، در واشنگتن درباره موضوع گروگانها و ایران پرتنش بوده است.
اهداف اسرائیل از تهدید حمله به ایران
برخی تحلیلگران معتقدند اسرائیل توانایی انجام حمله به تأسیسات هستهای ایران را ظرف تنها هفت ساعت دارد و این موضوع فرصت کمی برای مهار این حمله از سوی واشنگتن باقی میگذارد.
از سوی دیگر، ائتلاف افراطی نتانیاهو در حال حاضر بخشهایی از سوریه، لبنان و سرزمینهای فلسطینی را اشغال کرده و در غزه مرتکب نسلکشی میشود؛ بنابراین هیچ محدودیتی برای اقدامات آن وجود ندارد و گزارشها درباره حمله احتمالی باید جدی گرفته شود.
اما در مقابل، برخی تحلیلگران دیگر معتقدند با توجه به تواناییهای نظامی اسرائیل، این کشور نمیتواند به تنهایی حمله نظامی موفقی علیه ایران انجام دهد، چرا که تأسیسات هستهای ایران بسیار مستحکم و در اعماق کوهها و زمین قرار دارند.
اسرائیل فاقد بمبافکنهای استراتژیک یا هواپیماهای باری هوایی است که بتواند به این تأسیسات حمله کند و بنابراین نیازمند کمک ایالات متحده است که چنین قابلیتهایی را در اختیار دارد. به همین دلیل، تهدیدهای مداوم اسرائیل علیه ایران بیشتر با هدف تحت فشار قرار دادن تهران برای دادن بیشترین امتیازات در مذاکرات جاری با واشنگتن مطرح میشود.
همچنین این رویکرد میتواند تلاشی هدفمند از سوی نتانیاهو برای گسترش دامنه جنگ در غزه و منحرف کردن افکار عمومی جهانی از فاجعه انسانی و اتهامات نسلکشی در غزه باشد؛ بحرانی که اسرائیل را بیش از هر زمان دیگری در عرصه بینالمللی منزوی کرده است.
پیامدهای حمله احتمالی اسرائیل به ایران
احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران بدون هماهنگی با ایالات متحده میتواند شکاف عمیقی در اتحاد دیرینه واشنگتن و تلآویو ایجاد کند. برای ترامپ، این وضعیت خطرات عمدهای دارد: نخست فروپاشی تلاشهای دیپلماتیک برای محدود کردن برنامه هستهای ایران. در پی چنین حملهای، نه تنها غنیسازی ایران متوقف نخواهد شد، بلکه جمهوری اسلامی ساخت تأسیسات هستهای جدید را از سر خواهد گرفت و حتی ممکن است اعلام کند که بمب هستهای در اختیار دارد. ایران در صورت مواجهه با حمله نظامی، توجیهی برای این اقدام خواهد داشت که مورد حمله و نقض حاکمیت ملی قرار گرفته است.
پس از دستیابی احتمالی ایران به بمب اتمی، دیگر امکان حمله نظامی مجدد علیه تهران وجود نخواهد داشت. این سناریو شکست بزرگی برای ترامپ خواهد بود که ایران در دوران ریاست جمهوریاش به بمب اتمی دست یافته است. ترامپ نمیخواهد این موضوع در تاریخ به نام او ثبت شود و برعکس، میخواهد خود را به عنوان صلحطلبی جهانی معرفی کند.
خطر دوم، آغاز درگیری منطقهای گستردهتر است. اکنون اجماعی گسترده در میان رهبران شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفته مبنی بر اینکه دیپلماسی تنها مسیر واقعگرایانه برای مهار تنشهای هستهای میان واشنگتن و تهران است. ایالات متحده نیز پیش از هر اقدام نظامی، امنیت متحدان خود در خلیج فارس و ترکیه را در نظر میگیرد. بنابراین، بمباران ایران میتواند منطقه را به سوی جنگ فراگیر سوق دهد؛ جنگی با پیامدها و پایان نامعلوم.
تهدید حمله به تأسیسات هستهای ایران از سوی اسرائیل، اگرچه تاکنون به مرحله عمل نرسیده، اما در بستر تحولات سیاسی و نظامی منطقهای و بینالمللی، به یکی از مهمترین مسائل امنیتی تبدیل شده است. این تهدیدها بیشتر جنبه فشار سیاسی و تبلیغاتی دارند و هدف آنها تحت فشار گذاشتن ایران در مذاکرات هستهای و منحرف کردن افکار عمومی از بحرانهای دیگر منطقه است. در عین حال، پیامدهای احتمالی چنین حملهای بسیار جدی و گسترده خواهد بود و میتواند به فروپاشی روند دیپلماتیک و آغاز جنگی منطقهای منجر شود که تبعات آن برای همه طرفها فاجعهبار خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید