روزنامه شرق نوشت: بیش از 800 نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیهای تحلیلی درباره وقایع مرتبط با نوروز امسال، ضمن محکوم کردن سیاستهای فرهنگی مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجان غربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجان شرقی، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستند.
در بخش هایی از این بیانیه آمده است:
در چند ماهی که از فعالیّتِ قوۀ مجریه در دورۀ چهاردهم میگذرد، همگی دیده و شنیدهایم که در مجموعۀ دهها سخنرانی و نوشتۀ عالیترین مقام اجرایی کشور، بارها واژگانی چون «قومیّت»، «قوم»، «اقلیّت» و مانند آن به نادرستی و نابهجا به کار رفته است و حتی در کمالِ تعجّب از «حقوقِ طبیعی» و «حقوقِ شهروندی» شهروندانِ ایرانی به عنوانِ «حقوقِ قومیِ» آنان یاد شده است! حال پرسش این است؛ در شرایطی که تمامی حقوقِ آحاد ملّتِ ایران، ذیل مفهومِ دقیق، شایسته و درستِ «حقوقِ شهروندانِ ایرانی» احصا میشود، چرا آقای مسعود پزشکیان و اطرافیان تأثیرگذارِ ایشان، اصرار و تأکید مؤکّد دارند که با نگاه قومی و رویکردِ قومی و مذهبی، به عمومِ مردم نگریسته شود یا حقوقشان از این منظر مطرح گردد؟! آیا این رویکرد، تصادفی است یا دلایلِ دیگری دارد؟! آیا به پیامدهای مخرّب چنین کاربردهای غیرعلمی ولی با بارِ حقوقی و تبعات بسیار آگاهاند؟!
سوءاستفاده و تحریفِ اصلِ پانزدهم قانون اساسی کشور و طرح کارشناسی نشدۀ «آموزش زبانهای قومی و محلّی»، آنگونه که مطرحکنندگانش در هیئت وزیران (ازجمله سخنگو و معاون پارلمانی قوۀ مجریه) و برخی نمایندگانِ مجلس میگویند و اصرار میکنند، بیهیچ گمان و گزافهای، موجب تضعیفِ زبانِ ملّی و رسمی کشور، یعنی زبانِ تمدّنی، دیرسال، نجیب و بارورِ فارسی میگردد و نتیجۀ این تضعیف نیز تکهپاره شدنِ زبانی و فرهنگی و سرانجام از همگسیختگی ارکانِ کشور و … است، چیزی که خواستِ قلبی دشمنانی است که دور و برِ ایرانِ عزیز، دندان تیز کردهاند تا با همراهیِ اطلاعاتی و لجستیکی سرویسهای جاسوسیِ فرامنطقهای و همدستانِ منطقهایشان، به آن دست یابند.
در کشوری مانند ایران، معمولاً مسئولان همچون دیگر ایرانیان با بیش از یک زبان یا گویش آشنا هستند، ولی مطابقِ عرف و سنّتِ تاریخی ایران و همچنین مطابقِ قانون اساسی کشور و عرفِ دیپلماتیک در همۀ جهان، باید در گفتگوهای داخلی و خارجی و از جمله گفتگوهای رسمی اداری و سازمانی و نشستهای خبری و علمی، خواه مکتوب و خواه به صورت شفاهی، به زبان ملّی و رسمی کشور سخن گفته و نوشته شود. شوربختانه و در کمال شگفتی شنیده شده که استانداران و مدیرانِ برخی مناطق و اعضای شورای شهرِ برخی شهرها، در نشستهای رسمی اداری با مدیرانِ استان و شهرستان، به زبانِ محلّی سخن میگویند! حتی استاندارِ خورستان، آنهم در استانی با زبانهای محلّیِ متنوع، عید سعید فطر را به یک زبانِ محلّی تبریک گفته است و با این کار خود، «عیدی دینی» را به «عیدی قومی» تقلیل داده است!
ما امضاکنندگان بیانیه، هشدار میدهیم، اکنون که دشمنانِ ملّتِ ایران به دنبال فعّال کردنِ گسلهای قومی در کشور هستند تا به مقاصدِ شوم خود برای بر هم زدن یکپارچگی ایرانِ عزیز دست یابند. آیا وقت آن نرسیده است تا مسئولان و مدیرانِ ناکارآمد و بعضاً موافق با رخدادهای ناگوارِ پیش گفته در برخی استانها، از کار برکنار و برای اقداماتِ مخرّب و یا سکوت همراه با تأییدِ خود، مؤاخذه شوند؟ آیا نباید در انتخابِ استانداران و دیگر مدیرانِ ارشدِ استانی و شهرستانی، بدون توجه به مسائلِ قومی، زبانی و مذهبی، ویژگیهایی چون کارآمدی، تخصص، خوشنامی، ایراندوستی و وطنخواهی ملاک باشد؟ به راستی آیا زمان آن نرسیده است تا از طرحِ مسائلِ قومی و شعارهای تفرقهافکنانه و تجزیهطلبانه و آوردن پرچمِ کشورهای بیگانه در ورزشگاههای کشور جلوگیری شود و با عواملِ داخلی و خارجی چنین اقداماتِ ضدِّ ملّی برخورد شود؟!
ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمانسوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد.
دیدگاهتان را بنویسید