دکتر نسرین نافعی، روانشناس کودک و مشاور خانواده، معتقد است که عصر جدید مستلزم بازنگری در شیوههای تربیتی است. او در این گفتوگو با سرویس سلامت پایگاه خبری سپاهان خبر تاکید میکند که کودکان امروز را نمیتوان با معیارهای سنتی تربیت کرد. در این مصاحبه، از چالشهای تربیتی تا ضعفهای نظام آموزشی و نیاز به آموزش بر اساس تفاوتهای فردی بررسی شده است.

به نظر شما چرا کودکان پس از ورود به مهدکودک یا مدرسه رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند؟
کودکان در مواجهه با فضای اجتماعی جدید، مهارتهای تازهای کسب میکنند. این مرحله از استقلالیابی نشانهٔ رشد اجتماعی آنهاست، نه گستاخی. کودک در محیطی دارای ساختار، یاد میگیرد از حقوق خود دفاع کند.
آیا والدین باید انتظار فرمانبرداری کامل از کودکان داشته باشند؟
خیر. کودک امروز در جهانی زندگی میکند که پر از ارتباطات، اطلاعات و محرکهای فکری است. انتظار اطاعت مطلق از چنین کودکی، در تضاد با ماهیت رشد شناختی و استقلالخواه اوست.
تفاوت کودک امروز با نسلهای گذشته در چیست؟
کودکان امروز در تماس با رسانه، فناوری و یادگیری چندبعدی رشد میکنند. درک جهان و روابط انسانی برای آنان گستردهتر است و نیاز به درک متقابل و احترام بیشتر دارند.
نقش مهدکودک در رشد اجتماعی کودک چیست؟
مهدکودک نخستین محیط اجتماعی رسمی کودک است. او در آنجا کار تیمی، احترام، اشتراکگذاری و حل تعارض را میآموزد که پایههای شکلگیری عزت نفس و مهارت ارتباطی اوست.
خانوادههای ایرانی در تربیت فرزند چه خطاهایی مرتکب میشوند؟
مقایسه کودک با دیگران و تهدید یا تنبیه از خطاهای رایج است. این رفتارها نهتنها کارکرد تربیتی ندارند بلکه باعث شکلگیری احساس ناکافی بودن و اضطراب میشوند.
بهترین الگوی تربیت کودک چیست؟
الگوی واحدی وجود ندارد. هر کودک سیستم روانی و شخصیتی منحصربهفردی دارد و باید شیوه تربیتی بر اساس تفاوتهای فردی و نیازهای شخصی او تنظیم شود.
نظام آموزشی فعلی تا چه حد با اصول رشد کودکان هماهنگ است؟
سیستم آموزشی ما اغلب از بالا به پایین طراحی شده و کمتر بر «یادگیری فعال» و «نیاز واقعی دانشآموز» تمرکز دارد. این عدم همخوانی موجب افت انگیزه و گریزازمدرسه بودن میشود.
چرا تاکید دارید بر آموزش بر اساس نیازهای واقعی کودک؟
زیرا انسان زمانی یاد میگیرد که موضوع برایش معنادار باشد. آموزشهای قالبی، بدون اتصال به زندگی روزمره، محرک درونی ایجاد نمیکند. کودک باید در فرایند یادگیری نقش فعال داشته باشد.
اصل تفاوتهای فردی چگونه در آموزش باید لحاظ شود؟
معلم باید شیوه تدریس را بر اساس سرعت یادگیری، نوع هوش و سبک شناختی هر کودک تنظیم کند. آموزش یکسان، عدالت آموزشی نیست.
چقدر شناخت استعدادهای کودکان در مدارس ما جدی گرفته میشود؟
متأسفانه هنوز نه به صورت ساختاریافته. سیستم آموزشی باید شناسایی استعداد را از دبستان آغاز کند تا کودک بتواند در مسیر علاقهمندی و توانمندی خود رشد کند.
آموزش در بستر زندگی به چه معناست؟
یعنی پیوند دادن درسها با واقعیتهای زیسته. وقتی کودک موضوع را در زندگی واقعی میبیند یا تجربه میکند، یادگیری او عمیق و پایدار میشود.
نقش والدین در پرورش عاطفی کودک چیست؟
والدین باید شنونده، پذیرنده و همدل باشند. کودک نیاز دارد احساس کند باور و درک میشود. این بستر ارتباطی، پایه سلامت روان اوست.
چطور میتوان مفهوم احترام را در تربیت نهادینه کرد؟
با رفتار نه گفتار. اگر والدین در گفتوگو با کودک لحن محترمانه داشته باشند، کودک ارزش احترام را درونی میکند. احترام امری آموختنی از طریق مشاهده است.
تأثیر مشکلات اقتصادی و سیستم آموزشی بر رشد کودکان چیست؟
نابرابری آموزشی و شهریههای سنگین موجب محرومیت تحصیلی و اضطراب خانوادگی میشود که اثر مستقیم بر رشد عاطفی کودک دارد. اصل ۳۰ قانون اساسی بر عدالت آموزشی تاکید دارد و باید احیا شود.
توصیه پایانی شما برای والدین و مربیان؟
باور کنید که کودک، «پروژهای برای کنترل» نیست بلکه «روندی برای رشد» است. شناخت علمی، گفتوگو، پذیرش تفاوتها و پرهیز از قضاوت، مؤثرترین مسیر در تربیت نسل آگاه و سالم است.











دیدگاهتان را بنویسید