×
×
آخرین اخبار

کانون‌های حکمرانی محلی؛ قلب تپنده بازسازی تمدنی ایران

  • کد نوشته: 40482
  • 11 آبان 1404 - 10:06 ق.ظ
  • دیدگاه‌ها برای کانون‌های حکمرانی محلی؛ قلب تپنده بازسازی تمدنی ایران بسته هستند
  • تحولات آینده ایران، اگر قرار است ریشه در معنا و پایداری داشته باشند، باید از سطح کلان سیاست به سطح خرد زیست‌محله‌ای فرود آیند؛ جایی که مردم، نه به‌عنوان مخاطب سیاست، بلکه به‌منزلهٔ عامل تمدن ایفای نقش می‌کنند.
    کانون‌های حکمرانی محلی؛ قلب تپنده بازسازی تمدنی ایران
  • تحولات آینده ایران، اگر قرار است ریشه در معنا و پایداری داشته باشند، باید از سطح کلان سیاست به سطح خرد زیست‌محله‌ای فرود آیند؛ جایی که مردم، نه به‌عنوان مخاطب سیاست، بلکه به‌منزلهٔ عامل تمدن ایفای نقش می‌کنند. در این سطح، الگوی «کانون‌های حکمرانی محلی» (Local Religious-Cultural Governance Hubs) بازتاب دانشی تاریخی است که قرن‌ها در ساختار مسجد و بازار زیسته، و امروز باید در قالب سامانه‌ای هوشمند، خود را بازتعریف کند.

    به گزارش سرویس شهری پایگاه خبری سپاهان خبر؛ جامعه ایرانی در دوره‌های طلایی تمدن، از جمله صفویه، قدرت خود را از پیوند میان سه مدار به‌دست آورده بود: معنا (مسجد)، معیشت (بازار)، و مدیریت اجتماعی (وقف، صنف، شورا). مسجد جامع اصفهان، مسجد شاه، و بازار قیصریه، نمونه‌های زنده‌ای از این پیوند ارگانیک هستند. در همین محور، نه‌تنها عبادت و تجارت در مجاورت کالبدی، بلکه در وحدت معنایی جریان داشت. هر داد و ستد در سایه امانت و انصاف دینی بود، و هر خطبه و وعظ، به اصلاح روابط اقتصادی و اجتماعی مردم می‌انجامید. این همان مداری است که ما آن را اقتصاد چرخشی معنا می‌نامیم: گردش ارزش‌ها در رفتار اقتصادی، نه گردش سرمایه بی‌معنا.

    در صفویه، شهر نه بر مدار کاخ، بلکه بر محور مسجد و بازار سازمان یافت. به تعبیر برخی مورخان، میدان نقش جهان خود یک «نقشهٔ تمدنی» بود؛ در آن مسجد امام مرکز هدایت روحی و اجتماعی، بازار مرکز تلاش اقتصادی، و عمارت عالی‌قاپو مرکز هماهنگی سیاسی بود. چنین هندسه‌ای از حکمرانی، مبتی بر حضور مردم در ساختار قدرت اجتماعی بود، نه جدایی آنان از آن. این حضور، همان چیزی است که امروز باید در قالب «کانون‌های حکمرانی محلی» بازآفرینی شود.

    در منطق حکمرانی تمدنی، کانون محله نه صرفاً واحد خدمات شهری، بلکه نقطهٔ اتصال میان ایمان، کار، و فناوری است. هر کانون باید بر سه پایه استوار شود:
    1. مسجد؛ کانون اعتماد عمومی، تصمیم جمعی، و پیوند بین ارزش‌ها و کنش‌ها. در مسجد است که اجتماع معنایی یک محله شکل می‌گیرد و تصمیم‌های خردمحله‌ای از سطح اخلاق تا اقتصاد معنا می‌یابند.

    ۲. بازار؛ مدار گردش معیشت و بازنمایی هویت فرهنگی محله، جایی که کسب‌وکارها نه در رقابت مصرفی، بلکه در رقابت اخلاقی رشد می‌کنند.

    ۳. فناوری؛ ابزار اتصال و شفافیت. فناوری هوشمند وقف، نذر دیجیتال، و سامانه‌های داده‌محور محله‌ای می‌توانند این مدار را فعال و زنده نگاه دارند.

    با چنین الگویی، شهرها می‌تواند به «شهر حکمرانی معنا» بدل شود؛ شهری که در آن هر مسجد، مرکز تصمیم‌سازی اجتماعی، هر بازار، موتور فرهنگ و معیشت، و هر سامانهٔ دیجیتال، حافظ پیوند این دو خواهد بود.

    در این ساختار، حکمرانی از بالا به پایین جای خود را به گردش اعتماد، مشارکت و معنا از پایین به بالا می‌دهد. شوراهای مسجد–بازار در هر محله، داده‌های فرهنگی و اقتصادی را تحلیل، نیازها را شناسایی، و با همکاری جوانان محلی طرح‌ها را اجرا می‌کنند. این مدل، قادر است مفهوم «عدالت در سطح خرد» را محقق سازد؛ یعنی عدالت نه به‌صورت فرمان، بلکه در قالب رفتار اجتماعی روزانه جاری شود. وقف و نذر از آیین به نظام اقتصادی بازمی‌گردند، و شاخص‌های توسعه نه با مصرف، بلکه با تولید معنا اندازه‌گیری می‌شوند.

    بُعد تاریخی این پیوند، نشان می‌دهد که قدرت حقیقی ایران همیشه در اجتماع خرد نهفته بوده است. از نظام صنوف بازار تا شبکهٔ مدارس و مساجد، جامعه ایرانی از پایین سازمان یافته بود. امروز این ساختار می‌تواند با فناوری و مدیریت نو به حیات تازه‌ای برسد؛ کانون‌های حکمرانی محلی، آن را از گذشته به آینده پیوند می‌زنند.

    این بازآفرینی، الگویی را عرضه می‌کند که در آن شهرها، به مثابهٔ «نماد تمدنی ایران»، بار دیگر از قلب مسجد و بازار می‌تپد؛ جایی که توسعه نه از منطق مصرف، که از منطق معنا آغاز می‌شود. اصفهان، اگر با همین هندسهٔ معنا بازطراحی شود، می‌تواند نخستین شهر ایران باشد که در آن اقتصاد، ایمان و نوآوری در مداری واحد به چرخش درمی‌آیند؛ مداری که مردم آن، نه فقط شهروندان، بلکه عاملان تمدن خواهند بود.

    مدیر عامل مرکز ملّی نوآوری و خلاقیت اشراق

    نویسنده: حجت الاسلام محمد قطبی
    برچسب ها

    بیشتر بخوانید

    دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.