این روزها شاهد تجمعات پی در پی در خیابان با شعارهایی علیه سران قوا هستیم، روز گذشته نیز عدهای با تجمع مقابل پارلمان خواستار اجرای قانون حجاب شده بودند. تجمعات، رفتارها و شعارهایی که حتی از قانون و گفتمان حاکم بر نظام نیز عبور کرده و خود را انقلابیتر از دیگران میدانند. جریانی پر سروصدا اما بدون کارنامه که تنها کارکرد آنان تا به امروز ایجاد تنش و شکاف و افزایش گسست اجتماعی و دو قطبیهای کاذب بوده است.
عدهای دیگر از این سوپرانقلابیها به دنبال القای این گزاره غلط هستند ک جمهوری اسلامی دچار کسری قدرت شده و برای جبران آن نسخههایی عجیب میپیچند؛ گفتمانی که مغایر با گفتمان حاکمیت است و با این دست رفتارها سعی دارند از مولفههای گفتمان جمهوری اسلامی، مشروعیت زدایی کنند.
تندروهایی از تهران تا لندن و واشنگتن با ظواهر متفاوت، مدعی انقلابیگری شدند که قطعا حاصل فریادهای بلند آنان نه اعتلای نظام، بلکه تحریف انقلابیگری است.
این افراد انقلابی نما امروز متاسفانه در قالبهای مختلف از جمله در فضای مجازی، رسانهها، یا حتی در برخی نهادها و گروههای سیاسی فعالیت دارند که با ایجاد ناامنی روانی و تشدید اختلافات به دنبال تضعیف اعتماد عمومی به نظام و نهادهای حاکمیتی هستند. سران و پشت پرده آنان معمولاً با استفاده از فضای احساسی و شعارهای تند، سعی میکنند به جای تقویت وحدت و همدلی، شکافهای اجتماعی و سیاسی را عمیقتر کنند.
اما به واقع چه کسانی این صحنهها را تدارک کردهاند. نگاهی به بیانیه برخی احزاب، نطقهای پارلمانی برخی نمایندگان، یادداشت برخی افراد و عملکرد برخی رسانهها به راحتی میتواند پشت پردهها را نمایان کند. صحنهای که به دنبال برهم زدن توازن و آرامش در کشور است.
انقلابی واقعی، زمانشناس و موقعیتشناس است و مراقب است که رقابتها، تبدیل به عداوت و دشمنی نشود. این گروه از همه جریانها و چهرههای انقلابی عبور کردهاند و خود را یگانه منجی انقلاب میدانند. این در حالی است که جریان انقلابی باید اجماعش حول ولایت و رهبری باشد.
طرفدار جمهوری اسلامی و انقلابی واقعی، اهل گفتوگو و منطق است نه اهل وارونه کردن واقعیت و وارد شدن در بازی حمله به سران قوا و شخصیتهای انقلابی چون قالیباف و اژهای.
اما جریانهای سیاسی مشکوک و حلقههای ورشکسته در شرایط حساس کشور زمینهساز تنش در داخل میشوند که قطعا موازی با فشار بیرونی است.
دیدگاهتان را بنویسید