مهاجرت کادر درمان و کمبود همین نیروها در کشور باعث شده تا به فکر واردات پزشک و پرستار باشیم. چرا بهجای چنین تصمیماتی، زمینههای فراریدادن پزشک و پرستار خودمان را اصلاح نمیکنیم؟
همانطور که اشاره کردید درواقع با میل فراری نمیدهیم؛ بلکه با تصمیمات غلطمان فراریشان میدهیم. وقتی که زندگی سخت شود و افرادی بخواهند از این زندگی سخت فرار کنند، بههرحال یک نفر زورش میرسد و زیرمیزی میگیرد و فردی با شغلی دیگر آنچه که عرضه میکند را گران میکند، بههرحال انسان است و نمیتواند همیشه درشرایط سخت بماند، در این میان بحث پزشکان پررنگتر شده. متأسفانه خارج از کشور مثل کشورهای حاشیه خلیج و گاهی استرالیا و اروپا نیروی کار متخصص و متبحر ایران را تطمیع میکنند. آنها از کادر درمان ایران استقبال میکنند و خب چرا که نه. بههرحال پزشک ما بیست و اندی سال دانشآموخته شده و بعد این کشورها او را بهراحتی دانش ایرانی و جوان دانشمند ایرانی را میبرند. ولی ما نمیتوانیم این سرمایهها را بنا به علل مختلف خصوصاً تصمیمات غلط نگه داریم البته مسائل فرهنگی هم درآن دخیل است. بهعنوانمثال وقتی یک پزشک دانشآموخته میشود او هم یک حداقلهایی را برای زندگیکردن نیاز دارد و چون نمیتوانیم تأمینش کنیم دیگر نمیرود به روستا یا شهرهای کوچک خدمت کند، میگوید به شهرهای بزرگ میروم که درآمد بیشتری دربیاورم یا به فعالیت در طب مکمل روی میآورد. خصوصاً پزشکان عمومی بیشترین گرایش را به این مقوله دارند، یا کار پوست و زیبایی انجام میدهند یا از کشور میروند. مثلاً من پزشک عمومی بهجای اینکه در همین جایگاه خودم طبابت کنم میروم در کارهای پوست و زیبایی مشغول میشوم که درآمد بسیار بالایی هم دارد. خصوصاً اینکه الان اکثرا از زن و مرد تا سالمندان هم به زیباییشان بیشتر از مریضیشان اهمیت میدهند. خب پزشک عمومی بهجای اینکه در فلان بیمارستان ساعتها شیفت بدهد برای شندرغاز حقوق، میرود در فیلد زیبایی کار میکند یا اینکه مهاجرت میکند و خب چرا نرود آن هم وقتی که درآن کشورها ماشین و خانه و همه امکانات را در اختیارشان قرار میدهند و حتی هزینه تحصیل فرزندانشان را هم میدهند. طبیعی است وقتی که پزشک ما میرود، کشوردچار کمبود میشود و مجبور میشویم بگوئیم پزشک و پرستار وارد کنیم. اما آیا اینهایی که میآیند از تجربه و دانش کافی برخوردارند. معمولاً پزشکان ایران اگر نگوییم در دنیا ولی در منطقه حرف اول را میزنند. خب اینها سرمایههای مملکت هستند پدر مادرها خوندلها خوردند دانشگاهها هزینهها دادند تا چنین پزشکانی را پرورش بدهند. ولی چون در پرداخت دستمزد و حقوق و مزایا ضعیف هستیم و بهنوعی برای دانشآموختههایمان اشتغال ایجاد نمیکنیم یک راه برایشان این است که از این مخمصه خلاص شوند و به خارج از کشور بروند.
این واردات چه آسیبی میتواند بهنظام سلامت کشور وارد کند؟
بهشدت صدمه میزند؛ چراکه آنها بافرهنگ و کشور ما آشنا نیستند ضمن اینکه دانش چندانی هم ندارند. یعنی در دو جا متضرر میشویم؛ یعنی ضررش چندجانبه است. البته احتمالاً این یک نهیبی است برای اینکه سعی کنیم سرمایههای خودمان را نگه داریم.
راهحل چیست؟
راهحل این است که نیروی متخصص و دانشآموخته خودمان را از هر لحاظ تأمین کنیم. ولی خب با کدام پول آن هم وقتی که تولید را از بین بردهایم. چرا؟ چون بودجه ما در تولید ضعیف است و ما نمیتوانیم که مدام پول چاپ کنیم. بهخاطر اینکه دست واسطه که تعداد کمی هم هستند درکار است. کشور از لحاظ منابع غنی است؛ اما از لحاظ مدیریت برنامه ضعیف است. باید عقلهایمان را رویهم بریزیم و چارهای پیدا کنیم اگر زودتر نجنبیم خیلی دیر میشود.
دیدگاهتان را بنویسید