×
×

درباره «پیرپسر» به انگیزه فروش سه میلیاردی در اصفهان
وقتی جنون جاری‌ست

  • کد نوشته: 32806
  • 25 تیر 1404
  • ۰
  • فیلم پیر پسر این روزها بر پرده سینما است ، فیلمی که در طی چند روز گذشته با استقبال زیادی همراه بوده و نشان می دهد فیلم های غیر طنز نیز می توانند فروش بالایی داشته باشند و به رونق اکران فیلم‌های اجتماعی در سینما کمک کنند.
    وقتی جنون جاری‌ست
  • فیلم پیر پسر این روزها بر پرده سینما است ، فیلمی که در طی چند روز گذشته با استقبال زیادی همراه بوده و نشان می دهد فیلم های غیر طنز نیز می توانند فروش بالایی داشته باشند و به رونق اکران فیلم‌های اجتماعی در سینما کمک کنند.حاشیه‌های این اثر از چهل و سومین جشنواره فیلم فجر آغاز شد.

    به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر; جایی که پیرپسر، فرصت حضور در بخش مسابقه را ازدست ‌داده بود و فقط در بخش ویژه به نمایش درآمد. فیلمی که حتی با زمان طولانی تحسین منتقدان را به همراه داشت. پیر پسر به کارگردانی اکتای براهنی است که پس از بازتابی قابل توجه در تک ‌سئانس ویژه جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، سرانجام روی پرده سینماها رفت.

    پیرپسر و فروش  حدود ۲۲۵ هزار بلیت

    پیرپسر در یک هفته اخیر حدود ۲۲۵ هزار بلیت فروخته است فیلمی که  پدران سرنوشت را در دست گرفته و پسران را در جهنمی که نامش خانه است، مدفون می‌کنند.در این فیلم پدر، مردی که نامش غلام است اما هیچ‌وقت نوکر کسی جز عقده و حقارت‌های درونی‌اش نبوده است. لبخند پدر، شبیه به نمایش دندان یک گرگ زخمی است که حتی در لحظات پایانی زندگی به دنبال نشان‌دادن قدرت است.

    نمادگرایی و استعاره در این فیلم به‌وضوح مخاطب را با حقایقی تلخ روبه ‌‌رو می‌کند. کتاب برادران کارامازوف، در گوشه‌ای از کتابخانه محل کار علی به مخاطب چشمک می‌زند. نمادگرایی که به این موضوع اشاره دارد که آیا می‌توان در دنیای بی‌عدالتی و خشونت خوب ماند.

    شخصیت اصلی در اسارت

    تماشای فیلم پیر پسر مثل فرو رفتن در چاه تاریکی‌ است که فقط صدای خودت را در آن می‌شنوی، فیلم با خشونت شروع می‌شود، اما دردش از همان اول فریاد نمی‌زند. با هر پلان، لایه‌ای از بی‌پناهی، طردشدگی و جنون آرام‌آرام روی روان بیننده می‌نشیند، تا جایی که دیگر نمی‌توان مرز بین قربانی و قاتل را تشخیص داد.

    در این فیلم شخصیت اصلی، در اسارت است اما نه فقط اسارت فیزیکی، بلکه حبس‌شدگی در گذشته، در تنهایی، در جمله‌ای که روزی بی‌هوا به زبان آورده و تمام سرنوشت یک آدم را تغییر داده است و در اینجا فیلم تبدیل می‌شود به یک تراژدی هولناک.

    اکتای براهنی، با روایتی تلخ و جسور، ما را به تماشای نسخه‌ای از خودمان می‌برد ما هم گاهی پیرپسر هستیم ، حبس‌شده در خاطرات، در خشم، در گذشته‌ای که رهایمان نمی‌کند و در انتهای فیلم، دیگر نه قهرمانی است، نه ضد قهرمانی  فقط انسانی مانده که خسته است.

    علی و رضا دو برادرند که هر یک دنیای متفاوتی دارند یکی غرق در کتاب و دیگری لبریز از انتقام است. آن‌ها با وجود تفاوت‌ها یک وجه اشتراک دارند. هر دو در گورستان آرزوها، جایی که نامش خانه است گرفتارند خانه‌ای که پر از خاطرات تلخ است و باید ویران شود اما چه کسی جرأت دارد، دیوارهایی که با زخم و توهین استوار مانده را تخریب کند.

    رضا مانند آینه‌ای است که دو تصویر را با هم منعکس می‌کند

    علی شخصیتی همچون آتش زیر خاکستر است و رضا برادری که میان تسلیم و عصیان معلق مانده است. او نه مانند برادر به دنبال فرار است و نه مثل پدر به دنبال تسلیم و سلطه است. رضا مانند آینه‌ای است که دو تصویر را با هم منعکس می‌کند. نیمی که می‌خواهد، فرار کند و نیمی دیگر تلاش می‌کند در همان گورستان پدری باقی بماند.

    رعنا زنی که خود نیز زخمی است و یاد گرفته این زخم‌ها را با خنده و حضور در بحث‌های فلسفی پنهان کند. او در مقابل علی قرار می‌گیرد و می‌داند هیچ راه نجاتی از این گورستان وجود ندارد.

    پیرپسر یک تراژدی یونانی در دل خیابان‌های تهران است که با داستان رستم و سهراب آمیخته شده و خانه، مسلخی است که قربانی شدن پسر را به دست پدر رقم می‌زند. در نهایت انتقام تنها چیزی است که باقی می‌ماند. قبری که غلام حفر می‌کند تنها برای دفن انسان نیست، بلکه تدفین رؤیاها و آرزوهای بربادرفته شخصیت‌ها است.

    نویسنده: یلدا توکلی

    دسته بندی مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *