ملکشهر اصفهان شب گذشته آرام نبود. کوچهای که همیشه صدای کودکان در آن میپیچید، ناگهان غرق در فریاد و خون شد. مردی ۴۹ ساله در گرمای یک مشاجره جان داد و قاتلش در تاریکی گریخت، اما نمیدانست که تنها هفت ساعت بعد، چنگال قانون به سراغش خواهد آمد.
مشتی رد و بدل شد
ساعت از نیمهشب نگذشته بود که صدای همهمه اهالی محل را از خواب بیدار کرد. دو مرد در میانهی کوچهای باریک به جان هم افتاده بودند. مشتی رد و بدل شد، کلمات خشمگین در هوا پیچید و ناگهان برق تیغی سرد، همه چیز را دگرگون کرد.
مرد ۴۹ ساله فرصت دفاع نداشت. ضربهای عمیق بر پیکرش نشست و صدای فریادش در کوچه پیچید. رهگذران هراسان دویدند، اما خیلی زود همه چیز در سکوتی سنگین فرو رفت. تنها چیزی که باقی ماند، لکههای خون بر آسفالت و نگاههای وحشتزده بود. قاتل، مردی ۳۷ ساله، در تاریکی ناپدید شد اما پلیس آگاهی اصفهان بلافاصله وارد عمل شد و کارآگاهان صحنهی جرم را زیر ذرهبین بردند؛ هر ردپا، هر نگاه، هر سایه میتوانست کلید ماجرا باشد.
همه چیز از یک درگیری لفظی شروع شد
سرهنگ حسن علیاکبری، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان در این رابطه گفت: «با اقدامات تخصصی و تحقیقات میدانی، خیلی زود به هویت قاتل رسیدیم و عملیات تعقیب آغاز شد.»
وی افزود: «ساعتها جستوجو ادامه داشت و کوچههای شهر زیر نگاه تیزبین نیروهای پلیس رفتوآمد داشت. تعقیب و گریز در سکوت و بیخبری مردم پیش میرفت، تا اینکه بالاخره پس از ۷ ساعت، تیم کارآگاهان در عملیاتی ویژه مرد فراری را دستگیر کردند.»
در بازجوییهای اولیه، قاتل زبان به اعتراف گشود و گفت همه چیز از یک درگیری لفظی شروع شده و کنترل خشم یک لحظه از دستم رفت، اما آن یک لحظه برایم بهای سنگینی داشت.
ملکشهر همچنان در شوک
ملکشهر هنوز از شوک حادثه بیرون نیامده است. محلهای آرام، حالا خاطره شبی را در دل دارد که خشم جان گرفت و زندگیها را ویران کرد. قصهای که بار دیگر هشدار میدهد گاهی یک جرقه خشم میتواند به آتشی خاموشنشدنی بدل شود. مردم هنوز از حادثه دیشب میگویند و خیابان خشم و فریاد را فراموش نخواهد کرد.
دیدگاهتان را بنویسید