×
×

وقتی دیدن، لمس می‌شود؛
نگاهی به نمایشگاه «تماشا در تن» در گالری «اکنون»

  • کد نوشته: 32204
  • 16 تیر 1404
  • ۰
  • این مجموعه هنری که از آغاز تیرماه در گالری «اکنون» برپا شده و تا بیستم همین ماه ادامه دارد، سفری‌ست در لایه‌های ناپیدای «تن»؛ آن‌گونه که در حافظه‌، احساس، و روایت‌های فردی و جمعی تبلور یافته است.
    نگاهی به نمایشگاه «تماشا در تن» در گالری «اکنون»
  • در هیاهوی شهر و سکوت گالری، نمایشگاه «درتن» چون نغمه‌ای خاموش اما پرطنین، مخاطب را به تماشای رازهای نهفته در پیکره انسان فرا می‌خواند. این مجموعه هنری که از آغاز تیرماه در گالری «اکنون» برپا شده و تا بیستم همین ماه ادامه دارد، سفری‌ست در لایه‌های ناپیدای «تن»؛ آن‌گونه که در حافظه‌، احساس، و روایت‌های فردی و جمعی تبلور یافته است.

    آثار این نمایشگاه نه صرفاً بازنمایی جسم‌اند، که پژواکی‌اند از زیست درونی، خاطرات حک‌شده بر پوست زمان، و زخم‌ها و زیبایی‌هایی که پیکر انسان را به زبانی برای سخن گفتن بدل کرده‌اند. به گزارش وب سایت سپاهان خبر; مرز میان فیزیک و تخیل در این مجموعه کم‌رنگ می‌شود؛ تن، نه‌تنها به‌مثابه ابژه‌ای دیدنی، که چون فضایی اندیشمند و شاعرانه پیش روی مخاطب گشوده می‌شود.

    مائده حاجیان با برگزاری این نمایشگاه در گالری اکنون ، سکویی فراهم آورده است برای دیالوگی زنده و صمیمی میان هنرمند و بیننده؛ دیالوگی که از قاب‌ها فراتر می‌رود و در جان اثر رسوب می‌کند. در این مواجهه، آن‌چه دیده می‌شود، نه صرفاً «بدن»، که تجربه‌ای عمیق از بودن، زیستن و لمس‌کردن جهان از درونِ پوست و استخوان است. 

    • تماشا از مسیر تن؛ بازتعریف تجربه‌ی دیدن در یک مجموعه‌ی هنری

    در نمایشگاهی تازه از آثار دیداری، تماشای جهان نه از ورای فاصله‌ای امن، بلکه از دل تجربه‌ی زیسته‌ی بدن شکل می‌گیرد. نگاهی که صرفاً از چشم عبور نمی‌کند، بلکه از پوست، از تماس، از زیستن و لمس آغاز می‌شود.

    در این مجموعه، همان‌گونه که مائده حاجیان، گردآورنده‌ی آثار، اشاره می‌کند، نگاه تنها ابزار شناخت نیست، بلکه خود بخشی از کنش حضوری و حسی انسان در جهان است. او می‌گوید: «تماشا، در این آثار، نه مشاهده‌ای از بیرون، بلکه تداومی از بدن است؛ بدنی که سطحی برای عبور جهان می‌شود، نه دیواری برای جدایی از آن.»

    آثار ارائه‌شده، مفاهیم آشنا چون فتورها، سایش‌ها و اشیای روزمره را نه به‌عنوان سوژه‌هایی منفک، بلکه به‌عنوان هم‌نفس‌های ادراک انسانی به تصویر می‌کشند. تجربه‌ی دیدن در اینجا، تجربه‌ی لمس است. حضوری متقابل میان انسان و تصویر.

    جهانِ این آثار، سکوتی انتزاعی ندارد؛ صحنه‌ای‌ست زنده و پاسخ‌گو. فضایی که در آن تماشا کردن و تماشا شدن در هم تنیده‌اند. هر قاب، قطعه‌ای از تماس است؛ میان درون و بیرون، نگاه و نگریسته‌شدن، زیستن و گذر.

    و در نهایت، این تماشا نه در زمان، بلکه در تن به جا می‌ماند؛ تن، همچون خاکی که خاطره‌ی حضور را در خود فرو می‌برد و جهانی تازه می‌سازد.

    تماشا در این‌جا، خودِ تماس است؛ تماسی پنهان میان درون و بیرون، میان چشم‌هایی که نگاه می‌کنند و تصویری که پاسخ می‌دهد،
    میان لحظه‌ای گذرا و بدنی که آن را در خود جای می‌دهد. زمان، بی‌صدا از میان تن عبور می‌کند و در آن رسوب می‌کند. بدن، دیگر تنها پوسته‌ای برای زیستن نیست؛ بلکه بدل می‌شود به جهانی زنده، به مکانی برای معنا یافتن لحظه‌ها.

    نویسنده: آریانا معتمدیان دهکردی
    برچسب ها

    دسته بندی مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *