در منظومۀ فکری جمهوری اسلامی، حکمرانیِ مطلوب تنها در پرتو حضور فعال مردم در فرآیندهای ادارهٔ کشور معنا مییابد. جمهوریت، بهمثابه روح زندهٔ نظام اسلامی، اقتضا دارد که مردم نهفقط در ساحت انتخاب، بلکه در ساحت اندیشهورزی، تصمیمسازی و اجرا نیز نقشآفرین باشند. بر این مبنا، مفهوم «حکمرانی مشارکتبنیاد» بهعنوان افق جدیدی در اندیشۀ ادارهٔ جامعه مطرح میشود؛ الگویی که هدف آن گذار از رابطهٔ یکسویهٔ دولت و مردم به ساختاری شبکهای و دوسویه است که در آن مردم، نخبگان، و نهادهای میانی بهویژه شرکتهای خلاق و دانشبنیان، حلقههای واسط میان جامعه و حاکمیت را شکل میدهند.
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر; شرکتهای خلاق و دانشبنیان بهدلیل ماهیت میانرشتهای، چابکی مدیریتی، و توانایی ترکیب دانش، فناوری و فرهنگ، اکنون به ابزارهای مؤثر «تمدنسازی اجتماعی» بدل شدهاند. این شرکتها نه صرفاً بنگاههای اقتصادیاند و نه صرفاً مؤسسات فرهنگی؛ بلکه واحدهای زندهٔ اندیشه و عملاند که میتوانند در سه جبههٔ اصلی نقشبازی کنند: تولید فکر و معنا، تولید کالا و خدمت فرهنگی، و ترویج سبک زندگی مؤمنانه و پیشرو.
در چارچوب حکمرانی مشارکتبنیاد، این شرکتها بستر عملیاتی تحقق جمهوریت در سطح فرهنگی و اجتماعیاند؛ زیرا توانستهاند شکل نوینی از «مردمسالاری خلاق» را رقم بزنند.
آنان از یکسو به زبان مردم و تحولات اجتماعی سخن میگویند و از سوی دیگر، ظرفیت ترجمان نیازهای جامعه به سیاستهای اجرایی و فناوریهای نو را دارند. بنابراین، حضور آنها در شبکهٔ تصمیمسازی و اجرای سیاستهای فرهنگی و اجتماعی، نوعی ترجمان مردمیِ حاکمیت است: یعنی همان مسیری که به تقویت اعتماد اجتماعی و بازسازی سرمایهٔ نمادین دولت در ذهن مردم منجر میشود.
برای تحقق چنین پیوندی، سه سطح از کنشگری شرکتهای خلاق و دانشبنیان را میتوان شناسایی نمود:
1. سطح سیاستسازی مشارکتی – در این سطح، شرکتهای خلاق میتوانند با ارائهٔ ایدهها، مدلهای فرهنگی، و تحلیلهای اجتماعی در شوراهای سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی نقش ایفا کنند. در واقع، این شرکتها در جایگاه «اتاق فکر مردمی» عمل کرده و به نظام حکمرانی در بازشناسی نیازهای واقعی جامعه یاری میرسانند.
۲. سطح تولید و ترویج فرهنگی – بستر اصلی فعالیت آنها، خلق محصولات فرهنگی، هنری، رسانهای و خدمات اجتماعی است که با رویکرد تمدنی و بومی طراحی میشوند. این فعالیتها ابزارهای نرم اجرای سیاستهای فرهنگی حاکمیت و در عین حال عرصهٔ حضور مستقیم مردم در مدیریت فرهنگی کشور است.
۳. سطح شبکهسازی و توانمندسازی اجتماعی – شرکتهای خلاق میتوانند از طریق آموزش، شبکهسازی محلی، و پیوند دادن کنشگران مردمی و نخبگانی، حلقههای جدیدی از همافزایی اجتماعی پدید آورند. در این سطح، نقش «واسط تمدنی» میان حاکمیت و مردم بهصورت عینی تحقق مییابد.
در این منطق، شرکتهای خلاق و دانشبنیان نه نهادهایی جانبی، بلکه عناصر مرکزی حکمرانی مشارکتبنیاد محسوب میشوند؛ زیرا حلقهٔ پیوند سه ساحت بنیادین تمدنی را شکل میدهند: دانایی، معنا و کنش. آنها توانایی دارند تا دانایی را به زبان مردم ترجمه کنند، ارزشها را به کالای فرهنگی و هنری بدل سازند، و مشارکت اجتماعی را از شعار به سازوکار تبدیل نمایند.
بنابراین، راه آیندهٔ حکمرانی فرهنگی و اجتماعی در ایران، تقویت زیستبوم شرکتهای خلاق بهمنزلهٔ «شبکهٔ میانجی حاکمیت و جامعه» است؛ شبکهای که میتواند میدان عمل مردم در عرصهٔ تصمیم و اقدام را بازکند و جمهوریت را از سطح نظری به عرصهٔ تجربهٔ روزمره وارد سازد. در واقع، توسعهٔ این زیستبوم همان تحقق عملی «حکمرانی مردمی تمدنساز» است؛ حکمرانیای که در آن مردم نه موضوع اداره، بلکه شریک در آفرینشاند؛ و شرکتهای خلاق، ابزار پیوند ارادهٔ عمومی با نظام سیاستگذاری و اجرا هستند.
در یک جمله، حکمرانی مشارکتبنیاد بدون زیستبوم شرکتهای خلاق و دانشبنیان، همچون بدنی است بیجان؛ اما با گسترش این زیستبوم، میتوان حیات فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی را بهگونهای نو و تمدنی بازتعریف کرد.







دیدگاهتان را بنویسید