در مهرماه، وقتی هوای اصفهان با نسیم خنک و نور ملایم پاییزی آمیخته است و زایندهرود همچنان سکوتی کشدار را بر بسترش حفظ میکند، آمارها تصویر متفاوتی از آرامش شهر نشان میدهند؛ اصفهان با جایگاه سیام در نرخ ازدواج میان ۳۱ استان کشور، در انتهای جدول ایستاده است و اگر این عدد را کنار میانگین کشوری بگذاریم، فاصله ای آشکار و نگران کننده نمایان میشود.
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر; به گفته مریم فاتحیزاده، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری، این رتبه «کاهش محسوس رغبت به تشکیل خانواده» را آشکار میکند؛ در حالی که میانگین کشوری ازدواج اگرچه در یک دهه گذشته به طور پیوسته کاهش یافته، هنوز فاصلهای با قعر جدول دارد.

بررسیها نشان میدهد که در سطح ملی، تعداد ازدواجها نسبت به دهه ۸۰ بیش از یکسوم کم شده و نرخ طلاق هم در همان بازه زمانی تقریباً دو برابر شده است. اما اصفهان در هر دو شاخص، وضعیتی بدتر از متوسط کشور دارد: نرخ ازدواج پایینتر و سرعت افزایش طلاق بالاتر، یعنی فشار دوگانه بر ساختار خانواده.
این فشار اگر ادامه یابد، آینده را به سه مسیر محتمل میبرد: یکی که با مداخله فرهنگی و اقتصادی، دوباره اصفهان را به جایگاه میانگین ملی برمیگرداند؛ دیگری که با تغییرات نیمبند، فاصله را حفظ میکند و نرخ طلاق را آرام بالا میبرد؛ و سومی، بحرانی که در آن ازدواج همچنان کاهش مییابد و طلاق شتاب گیرتر میشود.
اقتصاد؛ متهم اصلی در پس روایت فرهنگی
این وضعیت فقط یک مسأله فرهنگی نیست؛ اقتصاد نیز نقش پررنگی دارد. میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در اصفهان حدود ۲۸ میلیون تومان، یعنی نزدیک به ۲۰ درصد بالاتر از میانگین کشوری است. این اختلاف برای زوجی که به دنبال خانه ۷۰ متری هستند، مساوی است با ۳۹۰ میلیون تومان هزینه اضافه. چنین فشار مالی، اگر مهار نشود، راه را به همان سناریوی بحرانی میبرد که نیروی کار جوان کمتر و جمعیت سالمند بیشتر میشود. بازار اجاره نیز نفس تازه کاران زندگی را بریده؛
رشد سالانه اجاره بها در سه سال اخیر بیش از چهار درصد بالاتر از میانگین ملی بوده است. نرخ بیکاری هم به ۱۱.۴ درصد رسیده که دو واحد کامل بالاتر از ۹.۳ درصد متوسط کشور است. این ترکیب، فضای نااطمینان شغلی را حاکم کرده و موجب میشود که حتی در سناریوی واقع بینانه، ازدواجها بهبود محدودی داشته باشند اما فاصله با میانگین ملی باقی بماند.
چهره پاییز در آمار و میدان
چهارباغ عباسی این روزها پر است از جوانانی که به آینده در شهر خود شک دارند. یکی حرف از مهاجرت به یزد میزند، دیگری فکر سفر دائم به کانادا را در سر میپروراند. وقتی نرخ ازدواج تنها ۵.۴ ازدواج به ازای هر هزار نفر باشد، در برابر میانگین ۷.۱ کشوری، تصویر اجتماعی روشن میشود: ازدواج دیگر جریان اصلی زندگی جوانان اصفهانی نیست.
طلاق نیز در این فضای پاییزی، بیوقفه بر شاخه های خشک زندگی میافزاید. به ازای هر ۱۰۰ ازدواج، ۳۰ طلاق ثبت شده، که نسبت کشوری ۲۵ درصد را پشت سر گذاشته است. اگر این روند ادامه یابد، حتی در بهترین حالت خوش بینانه، باید انتظار داشت سیاست های پایدار فرهنگی و اقتصادی به طور جدی اجرا شوند تا این عدد به سمت میانه کشوری حرکت کند.
تأخیر سنی؛ ریشههای کندی رشد جمعیت
میانگین سن ازدواج مردان اصفهانی به ۲۸.۱ سال و زنان به ۲۶.۴ سال رسیده است؛ حدود هشت دهم سال دیرتر از میانگین کشوری. وقتی فاصله پنج ساله تا تولد نخستین فرزند اضافه شود، تصویر بلندمدت جمعیت به سمت کاهش نرخ جانشینی خطر اصلی سناریوی بحرانی حرکت میکند.
لایه فرهنگی؛ وقتی اقتصاد و فرهنگ همافزا میشوند
دکتر مژگان رضایی، فعال اجتماعی، ارتباط این دو عامل را چنین بیان میکند: «وقتی جوانی حتی برای یک سفر ساده باید نصف درآمدش را خرج کند، حس میکند کنترل کمی بر کیفیت زندگی دارد. همین حس در تصمیم های بزرگ تری مثل ازدواج اثر میگذارد.» این حس منفی اگر با فشار اقتصادی همراه شود، نه تنها ازدواج را به تأخیر میاندازد، بلکه به سناریوی واقعبینانه یا حتی بحرانی سوخت بیشتری میدهد.
مقایسه با استانهای موفق
استانهای بالای جدول ازدواج، مسیر خوشبینانه را بهخوبی نشان میدهند: مشوقهای اقتصادی ملموس، وامهای کم بهره، کمک هزینه مسکن، و معافیتهای مالیاتی. اینها عواملی هستند که اگر در اصفهان اجرا شوند، میتوانند روند فعلی را در پنج سال معکوس کنند. اما اصفهان در سال ۱۴۰۳ کمتر از نصف بودجه حمایتی این استانها را داشت و بسیاری از طرحها در مرحله پایلوت باقی ماندند؛ وضعیتی که احتمال سناریوی واقعبینانه یا بحرانی را بیشتر میکند.
نوید مرادی، فعال اقتصادی، یادآور میشود: «ازدواج سرمایه اجتماعی است و باید مثل سرمایه اقتصادی مدیریت شود؛ با حمایت، تزریق منابع، و سنجش بازدهی.» این نگاه، کلید سناریوی خوشبینانه است.
راهکارهای پیوسته با واقعیت شهری
مشوقهای اقتصادی، تسهیل دسترسی به مسکن، فرصتهای شغلی پایدار، و شفافیت دادهها، عواملی اند که در هر سه سناریو نقش دارند، در خوش بینانه بهعنوان شتاب دهنده، در واقع بینانه بهعنوان تثبیت کننده، و در بحرانی بهعنوان نجاتدهندهٔ آخرین لحظه.
مهرماه؛ آرامش و آینده
و باز مهرماه است، با برگهای نارنجی که بر سنگفرش چهارباغ میافتند. این آرامش زیبا فقط در سناریوی خوشبینانه حفظ میشود؛ در واقع بینانه، شاید سایه ای از نگرانی بر آن سنگفرشها بیفتد؛ و در بحرانی، حتی شلوغی بازار قیصریه هم نمیتواند سکوت سنگین آمارها را پنهان کند. آینده اصفهان بسته به امروز است. سکوت زایندهرود، تنها سکوت آب نیست؛ سکوتی است که در صدای کمتر شدن پیوندها، در بیرونقی سفره های عقد، و در افزایش خطوط آمار طلاق تکرار میشود.
اصفهان اگرچه به زیبایی شناخته میشود، اما امروز زیباییاش لابهلای دغدغه اقتصادی و تغییرات فرهنگی در حال رنگ باختن است. آینده این شهر نه در سایه سار چهارباغ، که در سایه بان سیاستها ساخته میشود. انتخاب میان سه مسیر، ساده نیست: یا با اقدامهای هماهنگ اقتصادی و فرهنگی، به میان جدول و حتی بالاتر برگردیم؛ یا با ترمیمهای نصفه نیمه، به همان رتبه پایین خو کنیم؛ یا بیعملی کنیم و سقوط را تماشا….







دیدگاهتان را بنویسید