یکی از مرزهای مهم و واضح بین مواجهه غیرحرفهای و حرفهای با سینما، محور بودن بازیگر یا کارگردان است. «برویم فیلم را ببینیم چون عطاران ساخته»؟ یا «برویم فیلم را ببینیم چون عطاران بازی کرده»؟ یک دنبالکنندهی سینما تا وقتی مخاطب حرفهای نشده است، ملاکش برای انتخاب فیلمها در وقت تماشا، بازیگر است. در حالت غیرحرفهای فکر میکنیم: اگر فلانی و فلانی در فیلم باشند این فیلم را میبینم. یا: وقتی فلانی و فلانی در فیلم بازی کنند لابد فیلم خوب است یا لااقل ارزش دیدن دارد. و در حالت حرفهای به این نتیجه میرسیم که نه، اگر فلانی فیلم را ساخته باشد فیلم را میبینم و فیلمی که فلانی ساخته ارزش دیدن دارد. و این فلانی دوم کارگردانی است که امتحان خودش را پس داده است.
فیلم کوکتلمولوتوف ناخواسته یکی ازمناسبترین بسترها برای همین آموزش نگرش حرفهای برای انتخاب و تماشای فیلم است. کوکتلمولوتوف یک فیلم هنری نیست، نمیخواهد هم باشد و ما هم چنین توقعی نداریم، فیلم قرار است یک فیلم کمدی عامهپسند در سینمای بدنه باشد بدین نحو که بتواند با هر روشی که بلد است مخاطب را بخنداند و سر حال بیاورد، چه با کپیکاری، چه با شوخیهای سطحی یا حتی مبتذل، چه با تحریف قطعی واقعیت و تاریخ. روشهایی که همگی در این فیلم به دقت مورد استفاده قرارگرفتهاند، با اینحال نتیجه همان نتیجه حداقلی هم نشده، یعنی فیلم یک لحظه هم نمیخنداند! نمیتواند بخنداند! در کوکتلمولوتوف یک دو جین بازیگر سرشناس و محبوب حضور دارند، از جمله بازیگران کمدی مشهور و توانمندی چون امین حیایی، پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر، ستاره پسیانی و… با اینحال فیلم افتضاح است، در همین کمدیبودن افتضاح است و عامترین و آسانگیرترین مخاطب هم نمیتواند با این فیلم ارتباطی بگیرد.
به این فکر میکردم که اگر این بازیگران سرشناس فیلم را در یک مهمانی دور هم دعوت کنند و آنها آزاد باشند یک ساعت با هم گپ و گفتی طنزمحور داشته باشند، مثلا برای هم جوک بگویند یا شوخی کنند، به صورت بداهه و بدون هیچ آمادگی ذهنی، باز هم حتما نتیجه چندینبرابر از این فیلم موفقتر خواهد بود و دیگر نیازی به این همه هزینه طراحی صحنه و دکور هم نخواهد بود. چون در طی یک ساعت تلاش، اینهمه بازیگر کمدی واقعا میتوانند مردم را بخندانند. پس در کوکتل مولوتوف چه اتفاقی افتاده که ما با چشمپوشی از همه قواعد هنری و فنی و فرهنگی باز هم نمیتوانیم به هیچ سکانسی از فیلم بخندیم؟ این قطعا به فیلمنامه و کارگردانی فیلم برمیگردد. این اصلا هنر بزرگ کارگردان و نویسنده است. چگونه متنی بنویسیم و چگونه فیلم را کارگردانی کنیم که بازیگرهای کارکشتهی طنز نتوانند مردم را بخندانند؟ یا چگونه به مخاطب عمومی سینما یاد بدهیم برای تماشای یک فیلم به اسم بازیگرها چندان توجه نکنند و اسم کارگردان و نهایتا نویسنده را اصل قرار بدهند!
دیدگاهتان را بنویسید