×
×

فاش شدن راز قتل دختر ۱۳ ساله با پیامک

  • کد نوشته: 7061
  • ۰۵ شهریور ۱۴۰۳
  • ۰
  • کارآگاهان پلیس پایتخت با ردیابی پیامک ارسالی از موبایل مقتول، معمای قتل دختر ۱۳ ساله افغان را برملا کردند.
    فاش شدن راز قتل دختر ۱۳ ساله با پیامک
  • رییس پلیس آگاهی پایتخت افزود: یک مرد جوان افغانستانی  به اداره چهارم پلیس آگاهی رفت و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت که با خانواده‌ به یکی از پارک‌های جنوب تهران رفتیم اما دختر نوجوانم که ۱۳ سال سن دارد به‌ بهانه خرید از پارک خارج شد و فرار کرد که نگرانش هستم.پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده، تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ عمل شدند و در نخستین گام از پزشکی قانونی و بیمارستان‌های تهران استعلام گرفتند اما اثری از دختر نوجوان به دست نیامد.

    سردار علی ولی‌پور گودرزی ادامه داد:چند روز بعد، خانواده این دختر نوجوان به پلیس آگاهی آمدند و اطلاع دادند از فرزندشان پیامکی تحت عنوان «همه شما را دوست دارم، نگرانم نباشید. من به دنبال پسر مورد علاقه‌ام و عشق زندگی‌ام» دریافت کردند که همین موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.کارآگاهان جنایی در ادامه با اقدامات گسترده اطلاعاتی متوجه شدند دختر گمشده آخرین‌بار در بومهن حضور داشته و با مرد ۴۰ ساله‌ای دیده شده است که در این شاخه از تحقیقات، متهم بازداشت شد.

    متهم در جریان جلسه بازپرسی گفت:فهمیدم با پسری دوست شده و برای دیدن او از خانه‌شان در تهران فرار کرده است؛ می‌خواست به رستورانی که آن پسر کار می‌کرد برود اما پولش تمام شده و نشانی او را به درستی پیدا نکرده بود. به‌خاطر اینکه جا و مکانی نداشت. این دختر را به خانه‌ بردم. مادر، همسر و فرزندم در خانه بودند. آنها می‌گفتند باید موضوع را به پلیس را اطلاع دهم تا نزد خانواده‌اش برود. دختر نوجوان ترسیده بود و نمی‌خواست نزد خانواده‌اش برود؛ او فقط می‌خواست مرد مورد علاقه‌اش را ببیند که پس از چند ساعت دوباره فرار کرد، دنبالش رفتم که سرکوچه او را یافتم. کمی پول به حسابش واریز کردم و خواستم آواره نماند، او را سوار موتورم کردم و با خودم بردم تا تحویل جوان مورد علاقه‌اش دهم که در میان راه وسوسه شده و تغییر مسیر دادم. او را سمت بیابان‌های رودهن بردم که به این رفتارم اعتراض کرد که توقف کردم؛ پیاده شد و دعوایمان شد.

    رییس پلیس آگاهی پایتخت اضافه کرد: متهم در ادامه گفت که این دختر مدام به من فحاشی می‌کرد. عصبانی شدم و چوبدستی از خورجین موتورم برداشته و ۲ ضربه به گردن او زدم. او بیهوش شد و افتاد. سراغش رفتم اما فهمیدم نفس نمی‌کشد! در آن حوالی دره‌ای بود که جسد را آنجا انداختم تا جنایتم فاش نشود و به خانه بازگشتم. به خانواده‌ام گفتم او را تحویل خانواده‌اش دادم.

    وی گفت: پس از این اعترافات هولناک، کارآگاهان ماموریت یافتند تا به همراه متهم راهی صحنه جنایت شوند و با تجسس‌های تخصصی جسد مقتول را کشف کنند. متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفت همچنین تلاش‌ها برای کشف جسد ادامه دارد.

    برچسب ها

    دسته بندی مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *