در نگاه رایج مدیریتی، بحث اشتغال معمولاً به «دوران فارغالتحصیلی» یا «بزرگسالی» محدود میشود. اما رویکردی عمیقتر و راهبردیتر وجود دارد که معتقد است ریشهی ناپایداریهای شغلی و حتی بخش بزرگی از آسیبهای اجتماعی، در غفلت از دوران نوجوانی نهفته است. «طراحی مسیر شغلی» (Career Pathing) در سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی، صرفاً یک اقدام فنی یا مهارتآموزی نیست؛ بلکه یک پروژه هویتساز و امنیتبخش است که سرنوشت فرد و جامعه را تغییر میدهد.

این راهبرد بر چهار منطق بنیادی استوار است:
شکلگیری هویت اجتماعی: من چه کسی خواهم شد؟
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر; نوجوانی، دوران بحران هویت است. اگر سیستم آموزشی و مدیریت شهری به نوجوان کمک نکند تا تصویری شفاف و ارزشمند از «آینده خود» بسازد، او هویت خود را در جای دیگری جستجو خواهد کرد. طراحی مسیر شغلی، ذهن نوجوان را از سردرگمی خارج کرده و به او «منزلت اجتماعی» میدهد. نوجوانی که بداند در آینده قرار است یک «معمار خلاق»، یک «تکنسین ماهر» یا یک «کارآفرین اجتماعی» شود، برای خود احترام قائل است. این تصویر ذهنی مثبت، اولین خشت بنای شخصیت اوست.
مصونیتبخشی در برابر آسیبها (تمرکز بر متن به جای حاشیه)
ذهن متمرکز، ذهن امن است. وقتی توجه عمیق نوجوان به «ساختن آینده» و «کسب مهارت» معطوف میشود، بهطور خودکار از حواشی و آسیبهای اجتماعی فاصله میگیرد.
جوانی که دغدغهی یادگیری یک فن یا راهاندازی یک کسبوکار کوچک را دارد، نه وقت و نه انگیزهای برای گرایش به بزهکاری یا رفتارهای پرخطر دارد. در واقع، طراحی مسیر شغلی مانند یک «سپر دفاعی» عمل میکند که با پر کردن اوقات فراغت و فضای ذهنی نوجوان با مفاهیم سازنده، او را از گزند آسیبهای محیطی حفظ میکند.
کشف «متناسبترین میدان»: پایان آزمون و خطاهای پرهزینه
بسیاری از ناپایداریهای شغلی در بزرگسالی (تغییر مکرر شغل، بیانگیزگی، بهرهوری پایین) ناشی از این است که فرد در جایگاه غلطی قرار گرفته است.
طراحی مسیر شغلی در نوجوانی، فرصتی طلایی برای «استعدادیابی واقعی» است. فرد پیش از آنکه تعهدات سنگین زندگی را بر دوش بکشد، علایق خود را میسنجد و با هدایت صحیح، به متناسبترین میدان شغلی با روحیات و توانمندیهایش وارد میشود. این یعنی ما به جای تربیت نیروی کاری که صرفاً «به دنبال حقوق» است، انسانی را تربیت میکنیم که «عاشق کارش» است.
پایداری و ثبات اقتصادی در مقیاس کلان
نتیجه نهایی این فرآیند، تزریق ثبات به اقتصاد شهر است. فردی که شغلش را بر اساس شناخت عمیق، استعداد ذاتی و تمرین از نوجوانی انتخاب کرده است:
• به راحتی شغلش را رها نمیکند (کاهش نرخ جابجایی نیروی کار).
• در برابر بحرانها خلاقیت به خرج میدهد (تابآوری شغلی).
• احساس رضایت درونی دارد و این رضایت را به جامعه تزریق میکند.
تمرکز بر «طراحی مسیر شغلی نوجوانان» یک استراتژی دو سر برد
بنابراین، تمرکز بر «طراحی مسیر شغلی نوجوانان» یک استراتژی دو سر برد است: از یک سو، با هویتبخشی و ایجاد امید، امنیت اجتماعی شهر را بالا میبرد و نسل جدید را از حاشیه به متن میآورد؛ و از سوی دیگر، با تضمین تناسب میان «فرد» و «شغل»، زیربنای پایداری اشتغال و شکوفایی اقتصادی آینده را محکم میکند. این اقدام، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای شهری است که به دنبال «حیات طیبه» و توسعه پایدار است.







دیدگاهتان را بنویسید