وقتی به تماشای تئاتری از آوا حدادی میروم، میدانم که به دنیای فانتزی او دعوت شدهام. کاراکترها حتماً با موهای بنفش و صورتی، لباسهای آستین پفی با رنگهای زنده وجذاب و کلاههای شیپوری و شعبده بازی، به استقبالم خواهند آمد و مرا با آن قدمهای سبک و رقصانشان که مثل حرکت پریهای کوچک بالدار در صبحگاه نمناک سرزمینهای افسانه ایاست، به جهان خودشان خواهند برد. به جهان رویاهای دست یافتنی، دوستیهای پایان ناشدنی و شعرها و قصههای تکراری اما همیشه خواندنی و شنیدنی: جهان اسرار آمیز کودکی.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری سپاهان خبر باید بگویم اسرارآمیز، چون در تمام دوران بزرگسالی به دنبال کشف جنبههای ناشناخته کودکی هستیم و عجیب آن که با تمام این تلاشها، چه بسیار سوالاتی که در بازنمایی جهان کودکی همچنان بی پاسخ ماندهاند.
اما آوا حدادی، در این مسیری که انتخاب کرده، توانسته سبک منحصر به فرد خودش را در جامعه تئاتر اصفهان، به تصویر بکشد. در اثر تازه او با عنوان «مردی با گربه عروسکی»، هستهٔ اصلی داستان همچون کارهای قبلیاش، حول محور مواجهه کاراکتر بزرگسال با نگرشهای کاراکتر کودک (نوجوان)، میگردد.
جالب اینجاست که این مواجهه از زاویه دید کاراکتر کودک، روایت میشود و راوی، کل داستان را در یک فضای فانتزی همراه با اجزای پیش برندهٔ ذهن یک کودک، تعریف میکند. به همین دلیل است که پروندهٔ یک قتل به بازی قایم موشک ختم میشود و جنایتی هولناک که شاید به مفقود شدن چهار کودک در جنگلی تاریک میانجامید، به اجرای موسیقی پر تب و تاب ۵ نفرهای بدل میشود که خواننده همان فرد جانی است. چرا که سکان این کشتی به دست بچهها است و آنها، با قوانین خودشان دردهای جانکاه این جهان را، التیام میبخشند. حدادی دقیقاً در این مسیر حرکت میکند.
او به درستی تشخیص داده که تئاتر و ادبیات ژانر کودک، تنها به لباسهای رنگی، حضور کاکراکترهای عروسکی و متن موزیکال محدود نمیشود بلکه باید قهرمان کودک، سیر داستانی را همچون دیگر قهرمانهای جهان ادبیات بپیماید، با ضد قهرمان مواجه شود، مبارزه کند و در انتهای مسیر، پایان بندی را همان طور که در جهان بچهها رقم میخورد و تمام آشوبها در آغوش “صلح” آرام میگیرد، نقطه گذاری کند.
نکتهٔ قابل توجه در نمایش «مردی با گربهٔ عروسکی»، این است که کاراکتر عروسک در جایگاه نیروی کمک کننده به ضد قهرمان، ظاهر میشود و همین عنصر تضاد قوی، تعلیق و به دنبال آن جذابیت داستانی ویژهای به این تئاتر داده است. همچنین بازی پر تحرک و مسلط کاراکتر معلم شیمی، به عنوان تنها شخصیت بزرگسال در ماجرای نمایش، در کنار بازی توانمند بازیگران نقش دختربچههای مدرسهای، که طبیعتاً در فضایی شوخ و شنگ و بازیگوشانه به تصویر درآمدهاند، از دیگر عناصر تئاتری مؤثر بر ذهن مخاطب است.
دکور صحنه و گریم نیز که امضای حدادی بر کارهایش است به مانند آثار قبلی او، موفق و در راستای پیشبرد داستان، عمل کرده است. تنها خردهای که بر کار او میتوان گرفت، نامهای خارجی و به دنبال آن هویت غیر ایرانی اشخاص نمایش است که به عنوان سوالی در ذهن من از همان ابتدای اجرای تئاتر نقش بست. شاید چون کارگردان به دنیایی خیال انگیز وارد میشود، ناخودآگاه، اسامی خارجی کاراکترها، او را در حفظ و امتداد جهان فانتزیاش یاری میدهد اما باید اشاره کنم که شخصاً دوست داشتم نامهای فارسی و هویت ایرانی را بر روی صحنه میدیدم. چرا که وقتی متن نمایش به تمامی زاییدهٔ قلم حدادی است، پس چه لزومی دارد که هویت غیر ایرانی کاراکترها، یادآور فضای انیمیشنهای سینمایی بر روی صحنهٔ تئاتر باشد؟
آوا حدادی، کارگردان مؤلف که خود طراحی دکور صحنه و گریم کارهایش را نیز بر عهده دارد، سالهاست که در گروه تئاتر کودک و نوجوان در اصفهان تئاترهای موفق بر روی صحنه برده است و این حق کاراکترهای جذاب آثار اوست، که هویت بومی داشته باشند.
نمایش مردی با گربهٔ عروسکی، به کارگردانی و نویسندگی آوا حدادی و بازی بازیگران: محمدرضا داستانی، مهرسا آیتی، پریناز حسینی، بهار ابطحی و آریسا قربانی، تا دوم آبان ماه ۱۴۰۴ در سالن پردیس هنر اصفهان به روی صحنهٔ اجرا خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید