اصفهان، شهری با پیشینهای دیرپا در تاریخ ادبیات فارسی، نقش بیبدیلی در داستانسرایی عاشقانه ایفا کرده است؛ نقشی که اهمیت حفظ میراث ادبی این شهر را بیش از پیش نمایان میسازد. در نشستی تخصصی با عنوان «نقش اصفهان در داستانسرایی عاشقانه» که به همت مرکز اصفهانشناسی برگزار شد، علیاصغر باباصفری، پژوهشگر برجسته ادبیات فارسی، به تحلیل سیر تحول داستانهای عاشقانه و جایگاه اصفهان در این مسیر پرداخت و نگرانیهای خود را دربارهٔ بیتوجهی به این میراث فرهنگی مطرح کرد.
پیشگامان داستانسرایی عاشقانه در ادبیات فارسی
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر باباصفری، تاریخچه داستانسرایی عاشقانه در ادبیات فارسی را با اشاره به ابوریحان بیرونی آغاز کرد؛ کسی که در قرون چهارم و پنجم هجری قمری از نخستین تدوینکنندگان این نوع داستانها بود، هرچند اثر اصلی او باقی نمانده است. وی افزود که عنصری، شاعر دوره غزنوی، نخستین کسی بود که عشق را در قالب شعر مطرح کرد و داستانهایی با ریشههای یونانی و چینی سرود؛ از جمله «وامق و عذرا».
در همین چارچوب، فردوسی نیز با وجود ماهیت حماسیِ شاهنامه، ۱۵ داستان عاشقانه را در آن گنجانده است. پیش از نظامی گنجوی، شاعرانی چون رشیدی سمرقندی و عیوقی نیز در عرصهٔ عاشقانهسرایی فعالیت داشتند. نکتهٔ برجستهٔ این دوره، منظومهٔ عاشقانهٔ «ویس و رامین» است که توسط فخرالدین اسعد گرگانی، از شاعران متولد اصفهان، سروده شد. با وجود حضور عنصر «عشق ممنوعه» در این اثر، کمتر مورد توجه عموم قرار گرفته، اما از جایگاه مهمی در ادبیات برخوردار است.
اوج داستانهای عاشقانه با نظامی گنجوی
باباصفری اوج داستانهای عاشقانه در ادبیات فارسی را مربوط به قرن ششم هجری و حضور نظامی گنجوی دانست؛ شاعری که آثارش در قالب منظومههایی چون «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون» و «هفت پیکر»، ادبیات غنایی فارسی را به قلههای بلند رساند. نظامی نه تنها در ایران بلکه در جهان ادبیات فاخر، چهرهای شناختهشده است و اقتباسهای فراوانی از آثار او صورت گرفته است. باباصفری با بیان اینکه هیچ شاعر ایرانی به اندازه نظامی مورد اقتباس و الهام قرار نگرفته، به جریان نظیرهگوییِ متأثر از او نیز اشاره کرد.
نقش تأثیرگذار اصفهان در سبکهای ادبی عاشقانه
اصفهان در شکلگیری و توسعهٔ سبکهای ادبی فارسی نقشی محوری ایفا کرده است؛ از جمله سبک سلجوقی و شاخهٔ اصفهانی که به سبک عراقی منتهی شد، تا سبک وقوع که بر اشعار عاشقانه تمرکز داشت، و در نهایت سبک هندی که صائب تبریزی، شاعر برجستهٔ این سبک، از اصفهانیهای اصیل بود.
همچنین سبکهای دورهٔ فترت و بازگشت ادبی نیز با شاعران اصفهانی گره خوردهاند و تلفیقی از سنت و نوآوری را به ادبیات عاشقانه افزودهاند. دورهٔ صفویه، بهعنوان طلاییترین عصر شعر و داستانسرایی عاشقانهٔ اصفهان تلقی میشود؛ دورانی که در آن امنیت و ارتباط با هند، زمینهساز شکوفایی طبعآزمایی و رونق سنت ادبی شد. باباصفری در اینباره، ۲۴ شاعر عاشقانهسرای اصفهانی را شناسایی کرده که ۱۷ نفر از آنها در دورهٔ صفویه میزیستند. او معتقد است ادبیات، آیینهٔ هویت و اخلاقیات جامعه است و بازتابی از شرایط اجتماعی و فرهنگی دوران خود به شمار میرود.
ضرورت حفظ میراث ادبی اصفهان
این پژوهشگر برجسته بر لزوم حفظ و گرامیداشت ادبیات ایران، بهویژه میراث غنی اصفهان، تأکید کرد. وی از کمتوجهی به ادبیات و نمادهای فرهنگی این شهر گلایه کرد و پرسید: چرا نام بزرگان ادبی اصفهان بر خیابانها و مکانهای عمومی شهر دیده نمیشود؟ او وضعیت تأسفبار آرامگاه کمالاسماعیل، یکی از چهرههای برجسته شعر اصفهان، را یادآور شد و خواستار حمایت و فداکاری بیشتر مردم و مسئولان برای حفظ این گنجینههای گرانبها برای نسلهای آینده گردید.
اصفهان مهدهای بزرگ ادبیات و فرهنگ
دکتر محمود رضایی، استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران، در اینباره معتقد است اصفهان بهعنوان یکی از مهدهای بزرگ ادبیات و فرهنگ، نه تنها در تقویت داستانسرایی عاشقانه، بلکه در توسعهٔ سبکهای نوین شعری نیز نقشی بسزا ایفا کرده است. به گفتهٔ وی، توجه به این میراث نیازمند برنامهریزی فرهنگی و آموزشی گسترده است تا گنجینههای ادبی اصفهان بهدرستی معرفی و حفظ شوند و فرهنگدوستی در میان نسلهای آینده تقویت گردد.
این نشست ادبی به یاد رشحهٔ اصفهانی، شاعر زن دورهٔ قاجار، برگزار شد و اهمیت میراث ادبی این شهر را بهعنوان بخشی از هویت فرهنگی ایران برجسته ساخت. بدیهی است نگهداری و ترویج این گنجینههای تاریخی و ادبی برای حفظ پیوند نسلهای گذشته با آینده ضروری است و نقش اصفهان در تاریخ داستانسرایی عاشقانه، امری است که نباید فراموش شود و باید به نسلهای آینده منتقل گردد.
دیدگاهتان را بنویسید