×
×
آخرین اخبار

بازخوانی سینمایی «رگبار» به انگیزه آغاز فصل مدرسه؛
رگبار؛ میان عشق، مسئولیت و مهر

  • کد نوشته: 37868
  • 05 مهر 1404 - 10:24 ق.ظ
  • ۰
  • هر چند در روزهای آغاز مهر هستیم، ماهی که همواره در فرهنگ ایرانی با مدرسه، آموزش و بوی کتاب نو همراه بوده است، بازخوانی برخی آثار ماندگار سینمای ایران بیش از پیش معنا پیدا می‌کند.
    رگبار؛ میان عشق، مسئولیت و مهر
  • هر چند در روزهای آغاز مهر هستیم، ماهی که همواره در فرهنگ ایرانی با مدرسه، آموزش و بوی کتاب نو همراه بوده است، بازخوانی برخی آثار ماندگار سینمای ایران بیش از پیش معنا پیدا می‌کند. یکی از این آثار، فیلم رگبار ساخته‌ی بهرام بیضایی است؛ فیلمی که نه تنها در تاریخ سینمای ایران نقطه عطفی به شمار می‌رود، بلکه در بازتاب مفاهیمی چون عشق، مسئولیت اجتماعی، و رابطه‌ی انسان با قدرت، جلوتر از زمان خود حرکت کرده است.

    به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر بیضایی در نخستین فیلم بلند خود، قصه‌ای ساده اما عمیق روایت می‌کند: معلمی جوان که به شهری کوچک می‌آید و در دل فضایی مملو از سنت و قدرت‌های پنهان و آشکار، به عشقی بی‌سرانجام گرفتار می‌شود. این روایت در عین سادگی، سرشار از استعاره و نشانه‌هایی است که می‌توانند با آغاز سال تحصیلی و مفهوم آموزش پیوندی تازه بیابند.

    مهر، آغاز مدرسه و پیوند با سینما

    ماه مهر برای بسیاری از ایرانیان یادآور نخستین روزهای مدرسه، صف صبحگاهی، و ترس و شوقِ ورود به دنیای یادگیری است. سینمای ایران بارها به این لحظه‌ی سرنوشت‌ساز پرداخته است؛ از فیلم‌های کودکانه‌ی دهه شصت تا آثار اجتماعی دهه‌های اخیر. در این میان، رگبار را می‌توان یکی از نخستین آثاری دانست که فضای آموزش را نه فقط به‌عنوان محیطی برای یادگیری، بلکه به‌مثابه میدان مبارزه‌ی اجتماعی و فرهنگی به تصویر کشید.

    بیضایی در رگبار نشان می‌دهد که آموزش، فراتر از انتقال دانش، عرصه‌ای است برای تربیت انسان‌ها و شکل‌گیری فرهنگ. وقتی معلم جوان فیلم با ایده‌ی ساخت تالار ـ فضایی برای نمایش و آموزش جمعی ـ قدم به میدان می‌گذارد، در واقع می‌خواهد یادآور شود که مدرسه تنها در چهاردیواری کلاس خلاصه نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند به فضایی برای پرورش اندیشه‌ی جمعی و گفت‌وگو بدل گردد. این اشاره، به‌ویژه در آغاز ماه مهر، امروز هم معنایی تازه می‌یابد: ما هنوز در حال آزمودن این هستیم که آموزش را چگونه از سطح کتاب درسی به عرصه‌ی فرهنگ و زندگی اجتماعی پیوند دهیم.

    عشق؛ قدرتی والا

    یکی از خطوط اصلی روایت رگبار، عشق معلم به دختری از همان شهر کوچک است. این عشق از همان ابتدا با موانعی روبه‌روست: فشارهای خانوادگی، نگاه جامعه‌ی سنتی، و قدرت‌هایی که مانع از انتخاب آزادانه‌ی افراد می‌شوند. بیضایی با ظرافت نشان می‌دهد که عشق، اگرچه نیرویی والا و انگیزه‌بخش است، اما به‌تنهایی توان مقابله با زور و مسئولیت‌های تحمیل‌شده‌ی اجتماعی را ندارد.

    در اینجا فیلم، پرسشی بنیادین را پیش می‌کشد: آیا عشق، در جهانی که قدرت و مسئولیت نابرابر تقسیم شده‌اند، می‌تواند راهگشا باشد؟ یا اینکه نیروی عشق گاهی در برابر زور ساختارها ناتوان می‌ماند؟ پاسخ بیضایی تلخ اما واقعی است: عشق هرچند والا، گاهی در برابر سنگینی مسئولیت‌های بیرونی، به فرجامی ناگزیر می‌رسد.

    زور و مسئولیت؛ سنگینی انتخاب‌ها

    فیلم در صحنه‌هایی که معلم برای گرفتن حکم ابلاغ خود راهی اداره می‌شود، تصویری روشن از نسبت میان عشق و مسئولیت ارائه می‌دهد. او با خود شور و امیدی عاشقانه دارد، اما در مقابل، ساختارهای قدرت اداری و اجتماعی بر دوش او سنگینی می‌کنند. اینجا همان‌جاست که «زور مسئولیت» آشکار می‌شود: او باید تابع سلسله‌مراتب باشد، امضا بگیرد، و جایگاه خود را در شبکه‌ای از قدرت تثبیت کند.

    بیضایی با این تمهید ساده اما تأثیرگذار، به ما می‌گوید که گاهی «زور مسئولیت» چنان سنگین است که حتی عشق، با تمام والایی‌اش، نمی‌تواند بر آن غلبه کند. این آموزه، نه‌تنها در جهان داستانی فیلم، بلکه در زندگی روزمره‌ی همه‌ی ما نیز بازتاب دارد. بسیاری از انسان‌ها در مسیر زندگی، بارها میان عشق و مسئولیت گرفتار می‌شوند و گاه به ناچار مسئولیت را برمی‌گزینند؛ انتخابی که هرچند منطقی است، اما همواره زخمی در دل باقی می‌گذارد.

    تالار؛ استعاره‌ای از فرهنگ و آموزش

    ساخت تالار در رگبار تنها یک اقدام ساده‌ی عمرانی نیست. تالار نمادی است از تلاش برای گشودن فضایی تازه در فرهنگ عمومی. معلم می‌خواهد مکانی بیافریند که در آن نمایش، گفتگو و تربیت جمعی امکان‌پذیر شود. تالار در این فیلم، همان چیزی است که امروز آن را «نهاد فرهنگی» می‌نامیم: جایی که آموزش از سطح فردی به سطح اجتماعی ارتقا پیدا می‌کند.

    اگر آغاز مهر یادآور بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه است، صحنه‌ی ساخت تالار در فیلم یادآور این حقیقت است که آموزش تنها با کتاب و درس معنا نمی‌یابد، بلکه نیازمند فضاهایی برای تجربه‌ی جمعی، هم‌نشینی و فرهنگ‌آفرینی است. بیضایی در اینجا با نگاهی پیشرو، مدرسه را به فرهنگ پیوند می‌زند؛ گویی می‌گوید تربیت انسان‌ها بدون ساختن فضاهای جمعی و فرهنگی امکان‌پذیر نیست.

    رگبار در تاریخ سینمای ایران

    بازخوانی رگبار در آستانه‌ی مهر، به معنای بازگشت به یکی از لحظه‌های تاریخی سینمای ایران است. بیضایی در این فیلم، نه‌تنها سبک بصری تازه‌ای ارائه کرد، بلکه مفاهیم اجتماعی و فرهنگی را با روایتی عاشقانه درهم آمیخت. او نشان داد که سینما می‌تواند مدرسه‌ای دیگر باشد؛ مدرسه‌ای که در آن مخاطب می‌آموزد چگونه عشق، زور و مسئولیت در زندگی انسانی در هم تنیده‌اند.

    تاریخ سینمای ایران پر است از آثاری که به رابطه‌ی فرد با جامعه پرداخته‌اند، اما رگبار به‌عنوان نخستین اثر بلند بیضایی، نقطه‌ای آغازین برای درک این پرسش است که آموزش و فرهنگ چه نقشی در سرنوشت عشق و انسان ایفا می‌کنند.

    نویسنده: آریانا معتمدیان دهکردی
    برچسب ها

    بیشتر بخوانید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *