اخیرا سالن ۶ پردیس سینمایی سیتیسنتر اصفهان میزبان چهارمین جلسهی «پاتوق فیلم کوتاه» بود؛ محفلی که در ماههای اخیر به فضایی زنده برای دیدار، گفتوگو و کشف زبانهای تازهی سینما بدل شده است. این جلسه با حضور جمعی از فیلمسازان و علاقهمندان به سینمای کوتاه و با کارشناسی الهام باطنی برگزار شد و بار دیگر نشان داد که گفتوگو دربارهی فیلم کوتاه میتواند پلی میان تجربههای فردی فیلمسازان و نگاه پرسشگر مخاطبان ایجاد کند.
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر در این نشست، مجموعهای از فیلمهای کوتاه به نمایش درآمدند: «زیگورات» ساختهی محمد کچویی، «کینوپیو» از فرزانه قاسمیزاده، «ابله» ساختهی میثم محمدخانی، «شورشی» به کارگردانی علی سلیمانی، و «دوگانگی» ساختهی صفا آکبولوت. هر یک از این آثار از منظر زیباییشناسی و مضمون، نگاهی خاص به جهان معاصر داشتند و فضایی متنوع از تجربههای سینمایی را در برابر تماشاگران گشودند.
جلسه با نقد و تحلیل الهام باطنی آغاز شد. او با نگاهی موشکافانه چهار فیلم نخست را مورد بررسی قرار داد و بر نقاط قوت و چالشهای هر اثر انگشت گذاشت. سپس از محمد کچویی، کارگردان فیلم «زیگورات»، دعوت کرد تا به گفتوگو بنشیند و از چرایی انتخاب زبان اکسپریمنتال برای فیلمش و دشواریهای این مسیر سخن بگوید.
کچویی در سخنانش تأکید کرد که انتخاب قالب اکسپریمنتال برای «زیگورات» نه یک تصمیم صرفاً تکنیکی، بلکه برخاسته از ذائقهی شخصی و نوع مواجههی او با جهان بود. او گفت: «برای من مهم بود که مسائل تنها تعریف نشوند، بلکه حس شوند. روایت در سینمای اکسپریمنتال به دنبال خطی بودن یا قصهگویی مستقیم نیست؛ هدف اصلی، لمس کردن است، تجربهی بیواسطهی حسی و عاطفی. به همین دلیل این سبک به من نزدیکتر بود.»
این نگاه بهخوبی یادآور ماهیت سینمای اکسپریمنتال است؛ سینمایی که از آغاز قرن بیستم تا امروز همواره کوشیده است از قواعد قراردادی فاصله بگیرد و زبان تازهای برای تجربهی تماشاگر بیافریند. در این گونهی سینمایی، روایت خطی جای خود را به فرمهای گسسته، تصویرهای استعاری و صداهایی میدهد که بهجای توضیح دادن، برانگیختن و پرسشگری میکنند. فیلمساز اکسپریمنتال تماشاگر را درگیر یک سفر حسی میکند، سفری که الزاماً مقصد مشخصی ندارد، اما در هر لحظه تجربهای تازه از ادراک و معنا را میآفریند.
کچویی در ادامه به ایدهی مرکزی فیلم «زیگورات» پرداخت؛ ایدهای که ریشه در یکی از دیرینهترین دغدغههای بشری دارد: میل به جاودانگی. او توضیح داد که از همان آغاز، میدانسته شخصیتهای فیلمش یک زن و یک مرد خواهند بود، اما معنای اصلی روایت نه در سطح داستانی، بلکه در لایههای استعاری آن نهفته است. مسئلهی بارداری در فیلم نه صرفاً یک واقعهی زیستی، بلکه نشانهای از «آبستنی شرایط» است؛ لحظهای که انسان در مواجهه با زمان و سرنوشت، حامل ایدهها و وضعیتهایی میشود که فراتر از جسم و فردیت اوست.
این تعبیر، پیوندی عمیق با مفهوم زیگورات بهعنوان نماد معماری کهن دارد؛ بنایی پلکانی که انسانهای باستان آن را واسطهای میان زمین و آسمان میدانستند. در فیلم کچویی، زیگورات نه بهعنوان مکانی عینی، بلکه به مثابه استعارهای از صعود و جستوجوی بیپایان بشر برای ماندگاری و عبور از محدودیتهای فناپذیری ظاهر میشود.
او در تحلیل ساختار فیلمش گفت که «زیگورات» برایش به دو بخش تقسیم میشود: بخشی نخست که بر محور زمان بنا شده و بخش دوم که در قالب مقدمهای به روایت فرمی میرسد. این تقسیمبندی یادآور شیوههای روایی در سینمای اکسپریمنتال است، جایی که فیلمساز بهجای پایبندی به سهپردهای کلاسیک، ساختاری سیال و گاه موسیقایی را برمیگزیند. در چنین ساختاری، زمان نه یک خط مستقیم، بلکه فضایی قابل کشف است؛ گویی تماشاگر در دل یک قطعهی موسیقی بصری حرکت میکند که فراز و فرودهایش بیش از منطق داستانی، بر احساس و ادراک او تأثیر میگذارد.
نکتهی مهم در سخنان کچویی، تأکید بر «تماس حسی» با مخاطب بود. او تصریح کرد: «میخواستم مخاطب پیام را لمس کند.» این نگاه، فاصلهای عمیق با رویکردهای متعارف روایت دارد. در روایت کلاسیک، کارگردان اغلب به دنبال انتقال معناست، اما در روایت اکسپریمنتال، فیلم به فضایی برای تجربهی مشترک بدل میشود. معنا نه در کلام کارگردان، بلکه در همنشینی تصاویر، اصوات و ریتمی نهفته است که در ذهن و جان تماشاگر شکل میگیرد.
گفتوگوی میان الهام باطنی و محمد کچویی در این جلسه، نمونهای روشن از نقش «پاتوق فیلم کوتاه» در اصفهان بود؛ جایی که فیلمسازان میتوانند آزادانه از دغدغههای شخصی خود سخن بگویند و مخاطبان نیز از خلال این گفتوگوها افقهای تازهای برای درک سینما بیابند. سینمای کوتاه ایران، بهویژه در شاخهی اکسپریمنتال، همچنان نیازمند چنین فضاهایی است تا فیلمسازان جسارت تجربهگری را حفظ کنند و در برابر فشارهای بازار یا جریانهای کلیشهای بایستند.
دیدگاهتان را بنویسید