سیوهفتمین جشنواره تئاتر اصفهان به کار خود پایان داد و چه زیبا محمد شیشه فروش گفت : روشنایی صحنه؛ زبان مشترک نسلهاست.
در شهرهایی که تاریخ همچون رودی آرام از میان زندگی روزمره عبور میکند، هنرِ نمایش نه یک رخداد فرهنگی مقطعی، که بخشی از ریتم تنفسِ جمعی است.
اصفهان، با میدانهایش که خود صحنهاند و با کوچههایی که زمزمههای گفتوگو را در خود حمل میکنند، همیشه یکی از مهمترین سکوهای نمایش ایرانی بوده است. طی سالها، هنرمندان این شهر نهتنها در مقام بازیگر و کارگردان، بلکه همچون نگهبانانی بر روحِ صحنه ایستادهاند؛ بیآنکه بخواهند نامی بلند کنند یا مرزی بکشند. آنان تنها یک کار کردهاند: زندگی را روی صحنه جاری کردهاند.
روشنایی صحنه؛ زبان مشترک نسلهاست
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری سپاهان خبر امسال نیز سیوهفتمین جشنواره تئاتر اصفهان، از ۱۵ تا ۲۹ آبانماه، فرصت دوبارهای بود برای گردهمآمدن این صداها، این دستها و این نگاهها؛ جشنوارهای که بیش از آنکه مجموعهای از رقابتها باشد، یک زیست کوتاهمدت هنری بود؛ روزهایی که گروهها در سالنها و تمرینگاهها، ساعتها با نور، با واژه، با بدن، با صدا و با سکوت کلنجار میرفتند تا بر صحنه لحظهای بسازند که در خاطر تماشاگر بماند. صحنه، هر شب، تبدیل میشد به مکانی که در آن مرز میان خیال و واقعیت باریک میشد، و اصفهان دوباره به شهری بدل میگشت که در آن هنر از متن خیابان، از دل کوچهها، تا تالارها امتداد دارد.
اختتامیه جشنواره، شنبه ۲۹ آبانماه، در مجموعه استاد فرشچیان برگزار شد؛ جایی که معماریاش خود روایتگر پیوند سنت و خلاقیت است. در این شب، علاوه بر تقدیر از گروهها و هنرمندان، یک چیز دیگر نیز به چشم میآمد: پیوند نسلی. جوانانی که تازه قدم بر صحنه گذاشتهاند در کنار پیشکسوتانی نشسته بودند که رد سالها تجربه در تاریکیِ صحنه، در طنین دیالوگها و در صبر طولانی تمرینها بر چهرهشان نمایان بود. جشنواره، بیش از هر چیز، بهانهای بود برای دوباره شنیدن نفس گرم همین پیشکسوتان؛ آنان که همچنان چراغ راه نسلهای بعدیاند.
در همین فضا، پس از پایان مراسم، از محمد شیشهفروش بازیگر پیشکسوت و یکی از چهرههای شاخص تئاتر و سینما اصفهان خواستیم تا درباره وضعیت تئاتر و جشنوارههای تئاتری سخن بگوید؛ نه در قالب گزارش رسمی، بلکه در قالب یک گفتوگوی صمیمانه و هنری. کسی که سالها بر صحنه زیسته است، وقتی از تئاتر سخن میگوید، از خاطره میگوید، از تجربه میگوید، از ریشهها و آیندهای که هنوز در راه است. نظر او، نه تنها بازتاب سالهای حضورش، که تصویری روشن از وضعیت امروز تئاتر و آرزوهاییست که هنوز بر صحنه زندهاند.
او نگاه خود به تئاتر را اینگونه شرح داد:به نام خداوند هنر و به نام خداوندی که میتوانیم برحسب آن قلم را به تصویر درآوریم. اگر چنانچه خواستیم این کار را انجام دهیم، تفکر تمجید از تفکر برای به وجود آورنده آثاری جاودانه است. تئاتر به منزله زنجیریاست که اگر انسان بتواند آن را مانند طلوع خورشید ببیند، زیباییاش برای انسانها روشن است و میتوان زیبایی آن را دید و بر آن تمجید نمود. تئاتر اگر بتوان واقعیت یک تئاتر را درک کرد، شیواییاست که هر شخص را بر روی صندلی میخکوب خواهد کرد و هنگام برخواستن احساس کند چندین کتاب بر روی آن افتاده است. در آن زمان است که تئاتر کار خود را به درستی انجام داده است. تئاتر به منزله پیشرفت است، به منزله نگاهبانی است برای آینده انسانها و جاودانه میماند مانند یک برگی از تاریخ. امیدوارم تاریخ برای آیندگان هم دارای خوانش باشد و بتوانند از آن بهره برداری کنند. تئاتر اصفهان، خداروشکر درجهت مثبت حرکت میکند. امیدارم این تعلل حرکتش نورافشان باشد و مرد کیف این تعلل را ببرند.
سپس در ادامه از او خواستیم تا درباره جشنواره تئاتر برای من نظر خود را بگوید: جشنواره، بسیار مانند نبرد تاریکی و روشنایی است که اگر خواستیم تاریکی را ببینیم جشم بسته میشود و خود را نخواهیم دید. اما اگر تئاتر روشن باشد همه میبینند و دورا دور منظره را نگاه میکنند و از آن لذت میبرند. جشنواره تئاتر را بر پایه علم باید دید و نه در برحسب احساس.
تئاتر تنها صحنهای روشن میان چهار دیوار نیست
گفتوگو با محمد شیشهفروش، یادآوری این حقیقت است که تئاتر تنها صحنهای روشن میان چهار دیوار نیست؛ تئاتر تجربهای است که از دل آگاهی، ریشههای فرهنگ و تعهد هنرمندان برمیخیزد. سخنان او، همچون چراغی، مسیر آینده را نشان میدهد؛ اینکه هنر نمایش اگر بر پایه تفکر، آگاهی و روشنایی بنا شود، نه فقط تماشاگر را میخکوب میکند، بلکه زمان را نیز در برابر خود متوقف میسازد.
شاید همین است رسالت جشنوارهها؛ حفظ روشناییای که از دل صحنه برمیخیزد و راه را برای نسلهای بعدی روشنتر میکند.











دیدگاهتان را بنویسید