میرزا نورالله، که با تخلّص عُمان سامانی شناخته میشود و لقب تاجالشعرا را داشت، یکی از شاعران برجسته و عارفان بزرگ عصر قاجار بود. او در سال ۱۲۵۸ هجری قمری (حدود ۱۲۲۰ خورشیدی) در شهر سامان از توابع استان چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود.
تحصیلات و گرایش به عرفان
به گزارش پایگاه خبری سپاهان خبر عمان تحصیلات ابتدایی خود را در مکتبخانههای سامان آغاز کرد و برای ادامه مسیر علمی رهسپار اصفهان شد. او نخست در مدرسه مشهور نیماورد (یا نیما رود) تحصیل کرد؛ مدرسهای که بسیاری از بزرگان اصفهان روزگاری در آن پرورش یافته بودند. سپس به مدرسه صدر اصفهان راه یافت و دروس مقدماتی حوزه و علوم متداول آن دوران را فرا گرفت. در همین ایام با شاعر نامدار دهقان سامانی همدرس بود.
ورود او به ساحت عرفان با هدایت استادش میرزا محمدهادی پاقلعهای در مدرسه جد بزرگ اصفهان رقم خورد. عمان با سیر و سلوک عرفانی، مراتب معنوی بالایی را طی کرد و به تهذیب نفس پرداخت.
خانوادهای سرشار از ذوق شاعری
عمان سامانی از خاندان ادبدوست و شاعرپیشهای برخاست. پدرش میرزا عبدالله متخلّص به «ذره»، نویسنده کتاب «جامعالانساب»، جدش میرزا عبدالوهّاب سامانی با تخلّص «قطره» و عمویش میرزا لطفالله ملقب به «دریا» همگی از شاعران عهد ناصری بودند. این پیشینه ادبی، عمان را نیز در مسیر شعر و عرفان قرار داد. او همچون نیاکان خود به تصوف گرایش یافت و از مریدان سعادتعلیشاه اصفهانی و جانشین او سلطانمحمد گنابادی (سلطانعلیشاه) ، از مشایخ سلسله نعمتاللهیه بود.
آثار ادبی و عرفانی
از عمان سامانی آثار ارزشمندی به یادگار مانده است که از جمله آنها میتوان به گنجینهالاسرار، مخزنالدرر، معراجنامه و دیوان اشعار اشاره کرد.
در میان این آثار، مثنوی گنجینهالاسرار شهرتی ویژه دارد. این مثنوی بلند که بیش از ۵۰ صفحه را شامل میشود، نگاهی عارفانه به واقعه عاشورا دارد. عمان در آن با بیانی شورانگیز و اندیشهای عمیق، زندگی و شهادت تکتک یاران کربلا را روایت میکند. ویژگی برجسته این اثر، خارج کردن واقعه عاشورا از قالب صرفاً سوگوارانه و ارائه آن در قالبی حماسی، عاشقانه و معرفتی است؛ رویکردی نو که سبب شد «گنجینهالاسرار» در شمار شاهکارهای ادبیات عاشورایی قرار گیرد.
مطلع این مثنوی، برای بسیاری از فارسیزبانان آشناست؛ چرا که سالیان سال در مناجاتها و دعاهای سحر و افطار ماه رمضان تکرار میشده است:
«کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن
این که گوید از لب من راز کیست؟
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
در من اینسان خودنمایی میکند
ادعای آشنایی میکند»
دیدار با میرزای شیرازی
یکی از روایتهای جالب زندگی عمان، سفر او به سامرا و عتبات عالیات همراه جمعی از بزرگان و شیعیان سامان و لرستان است. در این سفر، گروه همراه عمان او را تنها به عنوان زیارتنامهخوانی ساده به شمار میآوردند. اما هنگامی که آنان به حضور میرزای شیرازی رسیدند، این مرجع بزرگ شیعه با احترام ویژهای از عمان استقبال کرد. گفته میشود میرزا برخی از اشعار عمان را دیده بود و چنان از او تجلیل کرد که موجب شگفتی حاضران شد و جملهای ماندگار بر زبان آورد: «ای کاش همه درسی که خواندهام را به شما میدادند.»
واپسین سالها و درگذشت
عمان سامانی در سالهای پایانی عمر به زادگاهش سامان بازگشت و همچنان به خلق آثار ادبی و معنوی ادامه داد. او در سال ۱۳۲۰ قمری (حدود ۱۲۸۱ خورشیدی) در سن ۶۴ سالگی درگذشت.
گفته میشود پیکرش ابتدا در مسجد جامع سامان به خاک سپرده شد. اما مطابق وصیتش، بعدتر به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان بزرگ وادیالسلام آرام گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید