پیش از طلوع انقلاب اسلامی، ایران سرزمینی بود پر از استعداد و منابع، اما گرفتار سلطه نظامی شاهنشاهی که نهتنها مردم را از حق تعیین سرنوشت خود محروم کرده بود، بلکه دین را نیز به ابزاری برای تحکیم قدرت خود بدل ساخته بود. در آن روزگار، دین که باید مایه نجات و روشنی باشد، در گوشه انزوا و زیر غبار تحجر و خرافهگرایی به حاشیه رانده شده بود.
در چنین شرایطی، مردی برخاست؛ مردی از تبار پیامبر(ص) که زبان به حقیقت گشود و مردم را به بیداری فراخواند. امام خمینی (ره) نه با سلاح، بلکه با آگاهیبخشی، اعتمادسازی و امیدآفرینی، ملت را برای یک انقلاب بزرگ مهیا کرد.
احیای دین، بیدارسازی مردم
رسول منتجبنیا، نماینده ادوار مجلس است وی در گفتگوی اختصاصی با سپاهان خبر، با اشاره به نقش محوری امام (ره) در بیداری ملت میگوید: امام نخست مردم را آگاه کرد و طی ۱۵ سال مبارزه، آنان را به حضور در صحنه فراخواند. همزمان با مردم، دین نیز از حاشیه به متن جامعه بازگشت. امام خمینی (ره) دینی را به جامعه عرضه کرد که منشور زندگی بود، نه مجموعهای از مناسک منزوی؛ دینی که نهتنها با سیاست بیگانه نیست، بلکه میتواند پایهگذار حکومتی عدالتمحور باشد.
ایشان در نجف اشرف، در درس خارج فقه، نظریه ولایت فقیه را از دل منابع دینی استخراج کرد و اثبات نمود که میتوان حاکمیتی شایسته، عقلانی و اسلامی را بر پایه فقه و اندیشه دینی بنا نهاد.
جمهوری اسلامی؛ بنایی از جنس مردم
امام خمینی (ره) با تکیه بر همین باور، ساختار جمهوری اسلامی را طراحی کرد؛ ساختاری که بر پایه مشارکت مردمی، دینمداری و استقلال از سلطه بیگانگان شکل گرفت. او بارها تأکید میکرد که “مردم ولینعمت ما هستند” و “مسئولان خادمان مردماند”.
در نگاه او، حکومت برای مردم است نه بر مردم. همین دیدگاه بود که میلیونها دل را به امام پیوند زد و مردی روحانی را به رهبری محبوب یک ملت بدل ساخت. امام (ره) در عمل نیز نشان داد که حکومتداری او بر پایه تواضع، سادهزیستی و عملگرایی است؛ او هیچگاه خود را از نقد و اشتباه مبرا نمیدانست و با صداقت میگفت: «اگر اشتباهی کردهام، مرا ببخشید».
جوانان، قلب تپنده انقلاب
در مکتب امام (ره)، جوانان جایگاه ویژهای داشتند. او به آنان اعتماد داشت، اشتباهاتشان را نادیده میگرفت و آینده انقلاب را در دستان آنان میدید. نسلی که دیروز شاید فاصلهای با باورهای دینی داشت، با انقلاب چنان دگرگون شد که برای دفاع از کشور، حتی شناسنامههایشان را دستکاری میکردند تا اجازه حضور در جبهه بیابند.
او خرافهگرایی را آفت دین میدانست و در برابر اندیشههای متحجرانه میایستاد. در زمانی که بسیاری از علما شنیدن هر نوع موسیقی را حرام میدانستند، امام با صراحت میگفت: «شنیدن موسیقی بهخودیخود حرام نیست». این نگاه روشنگرایانه و اعتدالی، امام را در دل جوانان جای داد.
آیا از مسیر فاصله گرفتهایم؟
امروز، با گذشت بیش از سه دهه از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، این پرسش جدی مطرح است: آیا ما توانستهایم این امانت گرانسنگ را حفظ کنیم؟ آیا مسیر ترسیمشده توسط امام را ادامه دادهایم؟
منتجبنیا معتقد است که نهتنها در حفظ این میراث کوتاهی کردهایم، بلکه برخی عملکردها باعث دلزدگی بخشهایی از جامعه، بهویژه نسل جوان شده است. او میگوید اگر امام امروز در میان ما بود، بیتردید از برخی رفتارها، گفتارها و سیاستها گلایه میکرد؛ چراکه امام هیچگاه خواهان دیکتاتوری و تحمیل نبود و بارها هشدار داده بود که “دیکتاتور در درون ماست، مراقب باشید ظهور نکند”.
بازگشت به مکتب امام (ره)
اکنون زمان آن رسیده است که به آموزههای اصیل امام (ره) بازگردیم. مسئولان، نخبگان، دانشگاهها و حوزهها باید بار دیگر با مردم سخن بگویند، صدای جوانان را بشنوند و از افراطگرایی فاصله بگیرند. اگر قرار است راه امام ادامه یابد، باید مردم دوباره به جایگاه واقعی خود بازگردند؛ جایگاهی که در آن ولینعمتاند، نه مخاطب امر و نهی.
در مکتب امام، مردم رکن رکین حکومت بودند و هستند. حفظ این نگاه، تنها راه تداوم مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی است.
دیدگاهتان را بنویسید