گویا برخلاف خوشبینیهای دونالد ترامپ و نماینده او «استیو ویتکاف»، مذاکرات همچنان با اختلافات قابل توجهی مواجه است؛ چراکه موضوع غنیسازی اورانیوم دوباره به کانون کشاکش دیپلماتیک تبدیل شده است. روز گذشته بود که بسیاری از منابع خبری از گزینه پیشنهادی دیگر آمریکاییها پرده برداشتند. این میانجیگران از عباس عراقچی خواستهاند که با عدم غنیسازی اورانیوم تا سه سال برای اعتمادسازی موافقت کند.
این دوره به بازگشت ایران به غنیسازی با خلوص ۳.۷۵ درصد منتهی خواهد شد؛ همان سطحی که در توافق هستهای ۲۰۱۵ تعیین شده بود، توافقی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد. و در این مدت، روسیه میتواند اورانیوم مورد نیاز برنامه هستهای غیرنظامی ایران را تأمین کند.
به گزارش سپاهان خبر; ایران حتی میتواند دعوت از عربستان سعودی و حتی ایالات متحده برای سرمایهگذاری در برنامه هستهایاش را در نظر بگیرد. در مقابل، ایران متعهد میشود که اولاً هیچگاه به دنبال ساخت سلاح هستهای نباشد، ثانیاً ذخایر اورانیوم با غنای بالا را از بین ببرد ثالثاً غنیسازی را فقط در سطح مورد نیاز برای مصارف غیرنظامی انجام دهد و سرانجام به بازرسان بینالمللی اجازه نظارت بر برنامه هستهای خود را بدهد. در نهایت این میانجیگران به این نتیجه میرسند که اگر طرفین این باره به توافق برسند، هم تاسیسات غنی سازی ایران باقی میماند و هم نگرانیهای امنیتی آمریکا درباره دسترسی ایران به سلاح هستهای مرتفع خواهد شد.
در چنان شرایطی، مصالحه ایران و آمریکا بیش از هر زمان دیگری در دسترس خواهد بود. در پاسخ به این پیشنهاد دو نظریه در میان کارشناسان داخلی مطرح است اول اینکه ایران در هیچ شرایطی از غنی سازی خود دست نمیکشد و نهایتاً برای جلب اعتماد طرف مقابل، درصد آن را کاهش می هد. در طرف دیگر کسانی هستند که می گویند در شرایط کنونی به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی، غنی سازی توجیه ندارد و باید جمهوری اسلامی غنی سازی خود را تعطیل کند و هرچه زودتر به توافق با آمریکا برسد.
اصل غنی سازی، قابل مذاکره نیست
بسیاری از کارشناسان با پیشنهاد توقف غنی سازی مخالفت کرده و می گویند که اصل موضوع غنیسازی ایران قابل مذاکره نیست. ایران بهعنوان یکی از امضاکنندگان بنیانگذار پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، از حق کامل برخورداری از چرخه کامل سوخت هستهای بهرهمند است و این مسئله برای ایران یک امر واقعی، پذیرفته شده و حقیقی است. مضاف بر اینکه چندین کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی عضو NPT وجود دارند که در حالی که به طور کامل سلاح هستهای را رد میکنند، اقدام به غنیسازی اورانیوم مینمایند. این کارشناسان معتقد هستند که تهران برای اعتمادسازی نسبت به نگرانیهای احتمالی آمادگی دارد اما اصل موضوع غنیسازی قابل مذاکره نیست.
این مسئله را میتوان در سخنان یکی از مشاوران ارشد رهبر معظم انقلاب پیدا کرد جایی که وی اعلام کرد تهران حاضر است در ازای لغو فوری همه تحریمهای اقتصادی علیه ایران، در یک توافق با ترامپ از غنی سازی بالا صرف نظر کند ( اما نه کمتر از میزان توافقشده در توافق سال ۲۰۱۵ که ترامپ از آن خارج شد) اما هیچ گاه از غنی سازی اورانیوم در سطوح پایینتر برای موارد مورد نیاز برای مصارف غیرنظامی دست نخواهد کشید. به نظر میرسد اظهارات او صریحترین بیانیه عمومی تاکنون در مورد انتظارات و تمایل ایران برای دستیابی به توافق است.
نهایتاً در واکنش به نگرانیهای غربیها، جمهوری اسلامی پیشنهاد میدهد که کنسرسیومی مشترک با کشورهای عربی منطقه و تحت نظارت آمریکا تشکیل شود. در این راستا باید توجه داشت که این طرح با توجه به نیاز ارزی، فشارهای خارجی و ضرورت بهبود روابط منطقهای، عقلانیترین مسیر است و اگر با دقت حقوقی و فنی طراحی شود، میتواند حق غنیسازی ایران را تثبیت کند، سرمایه خارجی جذب کند و روابط منطقهای را بازتعریف کند. اما بیتوجهی به جزئیات حقوقی یا بدعهدی شرکا میتواند آن را به تهدیدی برای استقلال هستهای ایران تبدیل کند. برای موفقیت، ایران باید در اساسنامه کنسرسیوم خطوط قرمزی مانند حفظ ظرفیت تحقیق و توسعه، استقلال فنی و مصونیت در برابر تحریمها تثبیت شود.
غنی سازی در ایران نه توجیه فنی دارد نه توجیه اقتصادی
در مقابل دیدگاه فوق، برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که در شرایط کنونی حفظ تأسیسات غنیسازی نه توجیه فنی دارد و نه توجیه اقتصادی. به لحاظ فنی، غنیسازی به یاری سانتریفیوژها تقلید از تکنولوژیای است که پیشینهای ۸۰ ساله دارد. از نظر اقتصادی، میتوان با قاطعیت گفت که غنیسازی، نه در گذشته، نه در حال و نه در آینده، برای کشور سود اقتصادی به همراه ندارد. فارغ از مشکلات ناشی از مناقشات هستهای و چشمپوشی از مسائل فنی و فناوری، اصولاً هیچ نوع تولید خرد در این عرصه نمیتواند سودآور باشد.
در حالی که چهار شرکت اصلی جهان در سال ۲۰۲۵—۹۹٪ سوخت هستهای جهان را تأمین میکنند، سهم ایران در این میان حدود ۴۰ هزار سو است، یعنی تنها ۰.۰۶٪ از ظرفیت تولید جهانی. ظرفیت موجود حتی نیازهای نیروگاه بوشهر را تأمین نمیکند ضمن آنکه جمهوری اسلامی به هر حال متعهد است سوخت بوشهر را از روسیه خریداری کند. بنابراین حذف غنیسازی نهتنها آسیبی به کاربردهای غیرانرژیزا وارد نمیکند، بلکه شرایط را برای رشد این حوزهها تسهیل میکند.
مضاف براینکه با توجه به شرایط اقلیمی ایران، توسعه منابع انرژی جایگزین مانند خورشیدی، بادی یا هیدروژن سبز، در قیاس با ادامه غنیسازی، گزینهای مقرونبهصرفهتر برای آینده انرژی ایران است. درنهایت این کارشناسان به این نتیجه میرسند که برچیدن تأسیسات غنیسازی، نخست هزینههای مستقیم مربوط به تولیدی بیمصرف را کاهش میدهد، و دوم زمینه را برای تفاهم با آمریکا و غرب و کاهش هزینههای سیاسی (که بسیار فراتر از هزینههای مالی هستند) فراهم میسازد.
دیدگاهتان را بنویسید