همه در اصفهان نام بهشت آیین به گوششان خورده است. مدرسه ای دخترانه با قدمتی بیش از یکصد سال. اما علت نامگذاری این مدرسه به نام بهشت آیین برای بسیاری از شهروندان اصفهان نامعلوم است. برای رسیدن به ریشه های تاریخی این اسم باید به اصفهان چهارصد سال پیش یعنی به دوره صفوی سفر کنیم. به دورانی که به جای یک مدرسه دخترانه، حرمسرای شاهان صفوی در محدوده امروزی استانداری و کتابخانه مرکزی اصفهان گسترده بوده است. اتفاقاً نام آن حرمسرا هم بهشت آیین بود. چند باغ بزرگ تو در تو با دریاچه ای وسیع در میان آن و تعدادی از زیباترین کاخ های صفوی. یک بهشت زمینی، یک قفس طلایی.
به گزارش سرویس میراث و گردشگری پایگاه خبری سپاهان خبر رسم ساختن حرمسرا برای شاهان سرزمین های شرقی از دیرباز وجود داشته است. سلاطین صفوی هم از این قاعده مستثنا نبودند. هنگامی که اصفهان در حدود سال ۱۰۰۰ق وارد فرایند تبدیل شدن به پایتخت صفویان شد، در باغ نقش جهان که در ضلع غربی میدان نقش جهان قرار داشت، به مرور کاخ ها و بناهایی برای انتقال کامل پایتخت به اصفهان ساخته شد. بناهایی نظیر دفترخانه و دیوانخانه و انبارهای مایحتاج کاخ و مطبخ و کارگاه های سلطنتی و غیره.
حرمسرا قلب این دولتخانه جدید بود و محل سکونت شاه عباس و پادشاهان بعدی صفوی. غیر از شخص شاه، تعداد بسیار زیادی از زنان شاه و خواجگانی که در خدمت آنها بودند در این حرمسرا سکونت می کردند. خواجگان، مردان یا کودکانی بودند که غالباً در جنگها اسیر می شدند و بعد از عقیم شدن برای اداره امورداخلی حرمسرا از آنها استفاده می شد. حرمخانه شاهان صفوی در شمال از دیوارهای چهلستون شروع می شده و در جنوب به باغ گلدسته و هشت بهشت ختم می شد.
رز غربی حرمسرا به دروازه دولت و حد شرقی آن، محدوده تقریبی خیابان استانداری امروزی بوده است. گذر سعدی که به میدان نقش جهان منتهی می شود، با داشتن چندین دروازه و پست نگهبانی گذر اصلی ورود به حرمسرای شاه از سمت نقش جهان بوده است. از این ایست بازرسی ها و سردر ورودی این گذرگاه به نام خورشید که در میدان نقش جهان واقع بوده، هیچ اثری بر جای نیست. ازآنجا که حرمسرا همیشه یکی از امنیتی ترین و مخفی ترین بخش هر خانه یا کاخی بوده، تقریباً هیچ سفرنامه نویسی در دوره صفوی موفق به دیدن داخل آن نشده است. شاردن سفرنامه نویس فرانسوی نوشته:«…چون من همه جای حرم را ندیده ام نمی توانم شرح تمام قسمتهای آن را بنویسم از این رو آنچه را مشاهده کرده ام، یا در این باره از دیگران شنیده ام می آورم. در چنین جاهایی آسان نمی توان راه یافت، و به بخت و اقبال زیادی نیاز است…». البته تو سرانجام توانسته به بخش های بیرونی حرمسرا دست به پیدا کند آن هم تنها در یک شرایط بسیار خاص:«… گاه چنان روی می نماید که کارگران و استادکارانی برای تعمیر و ترمیم عمارات اجازه ورود به حرم می یابند. در این صورت تمام کسانی را که در قسمت مورد نظر سکونت دارند، تا خاتمه کار تعمیرات به قسمتهای دیگر منتقل می کنند. افزون بر این در تمام مدتی که کارگران به کار اشتغال دارند خواجه ها کاملا مواظبشان می باشند، و آنان را ناچار می کنند فقط به روبه روی خود نگاه کنند و نه به اطراف دیگر».
شاردن ورودی حرمسرا را اینطور تشریح می کند : «…خیابان اول به سردر بزرگی پایان می پذیرد که روبه روی آن سه تالار بزرگ است، و هر کدام دو اتاق کوچک دارد که جایگاه کشیک چیان می باشد. صاحب منصبان دولتی و کسانی که با شاه کار دارند مجازند که در دو تالار اول درآیند، ولی تالار سوم به خواجگان اختصاص دارد…». بعد از این اتاق های انتظار، باغ بهشت آیین قرار داشته:«… پس از سردر بزرگ، مسافتی دور از آن، تا جایی که نگاه را قوّت رسیدن است باغهایی است که درختان انبوه و سردرهم آورده دارد.در فاصله صد و بیست قدمی، چهار بنای بزرگ واقع است…». شاردن اسامی این چهارکاخ را مهمانخانه، آینه خانه، عمارت دریاچه و عمارت فردوس ذکر کرده. عمارت دریاچه را بدین سبب بدین نام می خواند که مقابلش استخری با قطر بیست قدم وجود دارد. شاردن این دریاچه مصنوعی زیبا را که احتمالا جایی در حوالی عمارت استانداری و کتابخانه مرکزی شهرداری کنونی بوده است اینطور توصیف کرده:«… در میان دریاچه باغچه سرسبزیست به قطر سی پا که سطح آن از روی آب فقط شش انگشت بالاتر است، و دور آن طارمی زراندودی نصب کرده اند. سراسر کناره های استخر… با قطعات چهار گوش مرمر سفید فرش شده و قایق کوچکی در آن است که برای گردش روی آب یا رفتن به باغچه از وجود آن استفاده می شود».
اکثر زنانی که از مصاحبت با شاه محروم بوده اند، در اتاق های ساده دورتادور این باغ ساکن بوده اند. اما شاه و سوگلی هایش در کاخ های نامبرده اسکان داشته اند. با حمله افغان ها و سقوط صفویه همه این زیبایی ها به دست فراموشی سپرده شد. میرزاحسین خان تحویلدار صاحب کتاب جغرافیای اصفهان در اواخر دوره ناصرالدین شاه این ویرانه را اینطور توصیف کرده:«… بهشت آیین اندرون خانه سلاطین صفوی بوده. بحریست بی پایان، الان مخروبه و بعضی اطاق های آن انبار جنس دیوان است. در اوقات آبادی خیلی نقل داشته: «از نقش و نگار در و دیوار شکسته/ آثار پدید است صنادید عجم را».
قرن ها بعد، در مکان تاریخی حرمسرای صفوی مدرسه دخترانه بهشت آیین ساخته شد که از تصادف روزگار، یکی از دانش آموزانش به نام ثریا اسفندیاری، در دوره پهلوی دوم چند سالی ملکه ایران شد.











دیدگاهتان را بنویسید