مشکل انرژی وقطعی برق روزبه روز ابعاد جدیدتر و پیچیده تری به خود می گیرد، ایران با وجود داشتن منابع عظیم انرژی، درگیر بحران برق و کمبود انرژی است. دولت تلاش دارد تا با توسعه انرژیهای تجدیدپذیر این بحران را حل کند اما جای سوال است که چرا برای چنین وضعیتی مدیران مربوطه تدابیر لازم را در نظر نگرفته اند .
سپاهان خبر برای بررسی ابعاد مختلف قطعی برق در ایران با محمد غرضی وزیر سابق نفت گفتگویی کرده است که در ادامه ماحصل این گفتگو را می خوانید
قطع برق در مناطق مختلف کشور، به یکی از چالشهای جدی برای خانوارها و صنایع تبدیل شده است. از نظر شما ادامه این وضعیت چه نتایجی به همراه خواهد داشت؟
اقتصاد کشور با مشکلات جدی دست و پنجه نرم می کند. وقتی خانوارها نمیتوانند مخارج روزمرهشان را تأمین کنند و کارخانهها از کار میافتند، این نه فقط بحران اقتصادی است، بلکه عقبافتادگی سیاسی، اجتماعی و ساختاری را هم در پی دارد. در دوران آقای احمدینژاد و آقای روحانی باید پیشبینیهای لازم درباره رشد جمعیت و نیازهای آتی صورت میگرفت و سرمایهگذاری لازم انجام میشد.
اما در آن زمان نهتنها سرمایهها از بین رفت، بلکه در ده سال گذشته حتی یک ریال هم سرمایهگذاری مؤثر در زیرساختهای انرژی نشده است. نتیجه همین است که امروز میبینید که مسائل زیادی گریبانگیر اقتصاد کشور شده است. تنها راهحل واقعی این است که ظرفیت تولید برق کشور حداقل ۲۰ درصد افزایش پیدا کند. هیچ مسیر دیگری وجود ندارد؛ باید سرمایهگذاری داخلی و خارجی جذب شود تا از این بحران عبور کنیم.
مهمترین دلیل ایجاد بحران برق در کشور چیست و چگونه میتوان آن را مدیریت کرد؟
نادیده گرفتن رشد جمعیت و بیتوجهی دولتها به الزامات آن، ریشه بحران امروز است.
نقش مدیران در ایجاد و کنترل بحران انرژی چیست؟
ما باید از قاعده جامعه شروع کنیم.
احیای حقوق مردم، پیشنیاز هر اصلاحی است. بدون آن، هیچ تغییر و تحولی شکل نخواهد گرفت.
آیا در بین مدیران کشور ارادهای برای حل بحران برق مشاهده میکنید؟
انرژی، ستون فقرات زندگی و اقتصاد است. مدیری که نسبت به انرژی بیتفاوت باشد، یعنی نسبت به اقتصاد و حیات اجتماعی بیتفاوت است. متأسفانه برخی مسئولان پس از انقلاب، همگی در این ماجرا سهم دارند؛ این یک حقیقت است. مدیران دلسوز بسیاری بارها هشدار دادهاند، اما متأسفانه گوش شنوایی در میان برخی مسئولان سیاسی وجود نداشته است.
تحریمها چه میزان در شکلگیری بحران انرژی نقش داشتهاند؟ و چه راهکارهایی برای مقابله با این وضعیت پیشنهاد میکنید؟
ملت ایران در این سالها هم تحریم را تحمل کردهاند و هم کمبود انرژی را. اما ساختار سیاسی کشور، توان اداره این فشار تحمیلی را بهدرستی نداشته است.
تحریمها مستقیماً در بحران انرژی تأثیر داشتهاند؛ چون مانع سرمایهگذاری، انتقال فناوری و توسعه زیرساختها شدهاند. ولی همانطور که قبلاً گفتهام، انرژی بخش اصلی زندگی اقتصادی و روزمره مردم است، و کمبود آن، فشار مستقیم به مردم وارد میکند.
برای حل این مشکل، دولت باید در کنار کاهش مصرف، سرمایهگذاری هم انجام دهد. مردم اگر ببینند برنامهریزی درست و شفاف وجود دارد، همکاری خواهند کرد. حل این بحران بدون مشارکت دوطرفه ممکن نیست.
دیدگاهتان را بنویسید