آینده خوفناک جمعیت، ایرانی خالی از جوان است. رویای جوانی جمعیت و پیش بینی سالمندی کشور در سال هایی که نمای چندان دوری هم ندارد، موضوع پر از چالش و حرف و حدیثی است که اخیرا بیشتر از قبل در اکثر محافل رسمی و غیر رسمی مطرح می شود. بپذیریم یا انکار کنیم، به هرحال همه دست به دست هم دادیم و کشور را به سمت آینده ای خالی از نیروی جوان و سیاه چاله ای به نام پیری جمعیت کشانده ایم.
بدون شک این وضعیت، نتیجه همان تصمیمات خلق الساعه ای است که طی همین چند دهه از فلان و بهمان وزارت خانه و سازمان به زیرمجموعه های تابعه ابلاغ می شد. البته ساعت ها و روزها می توان در خصوص علل چنین رخدادی بحث و بررسی انجام داد و پای متهمان بسیار زیادی را به میان کشید، آن تصمیم گیرانی که درسطوح مختلف حاکمیت کشور، فاجعه جمعیتی ایران را رقم زدند.
آینده خوفناک جمعیت، ایرانی خالی از جوان
به گزارش سرویس سلامت پایگاه خبری سپاهان خبر حالا وقتی صحبت از چرایی ها می شود، می گویند کشورهای دیگری هم هستند که پس از اجرای «سیاست های کنترل جمعیت» با رشد معکوس جمعیت مواجه شدند و فقط ایران نیست که آینده تاریک جمعیتی در انتظارش است. بله درست می گویند، همان چین و ژاپن هم دیگر جدول جمعیتی قبل را ندارند و نرخ زادو ولدهایشان کاهشی شده است اما نکته اینجاست که آن ها با شنیدن زنگ خطر، دست به کار شدند و انواع راهکارهای تشویقی موثر را برای فرزندآوری به کار بستند. بله، ما نیز در حال حرکت در همین مسیر هستیم، ولی این کجا و آن کجا.
کافیست نگاهی به کم و کیف دو بسته تشویقی ایران بیندازید. وام ازدواج و هدیه نقدی برای تولد فرزند سوم به بعد، دو موردی است که مدتی شور و هیجان تبلیغاتی زیادی هم داشت اما از تب و تاب افتاد زیرا نه اعتبار و بودجه لازم برایش درنظر گرفته شده بود و نه بانک های مسئول، به وظیفه ای که برایشان تکلیف شده بود عمل می کردند. دریافت وام ازدواج که به سختی و شرط و شروط و نوبت های چند ماهه انجام می شود و جایزه فرزندآوری هم که در حد چند نمایش تلویزیونی و گفتار درمانی رسانه ای است.
به کسی برنخورد، از اندرونیِ کاهش جمعیت ایران بوهای خوبی به مشام نمی رسد. گفته می شود تورم و گرانی های بی حد و مرز، دلیلی عمیق تر ازناتوانی های مدیریتی دارد. در واقع نگاه داشتن کشور بر مدار تبعیض و فقر هدفی جز ایجاد نارضایتی و ناامیدی و نهایتا نابودی رشد این پیکرتنومند را دنبال نمی کند. وگرنه چه کسی است که نداند به صفر رسیدن جمعیت جوان یک کشور مساوی است با وابستگی و فروپاشی استقلال آن جامعه.
صرفنظر از دلایل متعدد پزشکی و علمی کاهش جمعیت، باید انگشت تقصیر را به سمت حاکمیت، دولت ها، تصمیم گیران و قانونگذاران و مجریان آن نشانه گرفت، آن ها که اتفاقا خودشان دلیل بی عدالتی و گلایه بودند و گرنه چگونه است که در سرزمینی با صدها ثروت خدادای، جوانانش قادر به تشکیل یک زندگی معمولی و استاندارد نیستند. مگر می شود آینده شغلی -اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی-امنیتی و سیاسی یک جوان تامین و تضمین شده باشد اما او تمایلی به تشکیل خانواده نشان ندهد.
بنابراین دست و پا زدن برای جلوگیری از فاجعه جمعیتی زمانی نتیجه بخش خواهد بود که در همه ابعاد اصلاحات صورت گیرد. حاشا که دیرنخواهد بود آن زمانی که مجبور باشیم از همسایه هایمان از همین افغانستان و پاکستان و عراق نیروی کار وارد کنیم و چه خوفناک روزگاری شود آن روزهای ایران.











دیدگاهتان را بنویسید