گرچه یک دهه اخیر پرتنشترین دوره در روابط ایران و عربستان بود، اما نزاعهای این دو کشور به همین یک دهه و حتی دوران جمهوری اسلامی محدود نمیشود.
تعارضات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک باعث شده که همواره و در اداوار مختلف، رویکردهای رقابتی بر روابط ایران و عربستان غالب باشد.
در وجه ایدئولوژیکی، حاکم بودن مذهب شیعه در ایران و وهابیت در عربستان و تعارضات بین این دو مذهب، مکررا باعث ایجاد منازعاتی در روابط دوجانبه شده است. در بعد ژئوپلیتیکی نیز ایران و عربستان به عنوان دو کشوری که از دیرباز به عنوان دو قدرت اصلی خاورمیانه شناخته میشوند، همواره در بازار انرژی و گسترش حوزه نفوذ سیاسی و نظامی خود با یکدیگر رقابت داشتهاند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، بعد ایدئولوژیک رقابتهای دو کشور پررنگتر شد. عربستان که مانند دیگر کشورهای عربی از تحقق شعار صدور انقلاب ایران واهمه داشت، یکی از عوامل تحریک صدام برای حمله به ایران بود و در طول ۸ سال جنگ نیز از آن حمایت کامل میکرد.
عربستان حتی در قبال برجام نیز هیچ گاه رویکرد مثبتی نداشت، زیرا هر توافقی که بتواند مسیر حضور بیشتر ایران در عرصههای منطقهای و بینالمللی باز کند را به ضرر خود میدید. یکی از اصلیترین اقدامات عربستان برای سنگاندازی در مسیر توافق ایران با غرب، در آذرماه ۹۳ رخ داد؛ وقتی که ایران و ۱+۵ در واپسین مراحل مذاکرات قرار داشتند و انعقاد توافق قریبالوقوع بود. در این هنگام وزیر وقت عربستان خود را به وین رساند و با انجام دیداری با جان کری، سعی کرد وی را از توافق با ایران منصرف کند. بسیاری معتقدند تعویق ۶ ماهه انعقاد برجام نتیجه همین سفر بود.
در نیمه دوم سال ۹۴، وقوع حادثه منا و شهادت بیش از ۴۶۰ ایرانی در بیتاللهالحرام و در ادامه اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه مخالف آلسعود، باعث شد تنشهای بین ایران و عربستان به نقطه اوج خود برسد و سپس اقدام خودسرانه تعدادی از اعضای جریانات معلومالحال سیاسی در ایران و حمله آنان به سفارت و کنسولگری عربستان، نفتی بر این آتش شد.
از آن پس عربستان از طریق همکاری با اقدامات ضدایرانی اسرائیل و همراهی با سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، سعی کرد خصومت با جمهوری اسلامی را به بالاترین حد ممکن برساند. با توجه به اینکه این شرایط اوضاع منطقه را هم متشنجتر کرده بود، برخی از کشورها برای میانجیگری میان ایران و عربستان اعلام آمادگی کردند.
بر همین اساس عراق به عنوان کشور میزبان مذاکرات ایران و عربستان انتخاب شد، اما ۵ دور مذاکره در این کشور، عملا نتیجهای را در بر نداشت. نهایتا اسفندماه دو سال پیش، با حضور شمخانی دبیر شورای عالی ملی ایران، العیبان مشاور امنیتی ملی عربستان و وانگیی رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب کمونیست، توافق عادیسازی روابط ایران عربستان با میانجیگری چین در پکن امضا شد.
علیرغم اینکه در ابتدا، از سمت مقامات ایرانی طوری وانمود میشد که این توافق به طور کامل حلال مشکلات روابط دوجانبه ایران و عربستان و مسائل منطقه است، اما در عمل نتایج حاصله به آن شدت که بیان میشد، نبود؛ کما اینکه دو سال پس از عادیسازی روابط، هنوز سفارت و کنسولگری عربستان ساختمانهای رسمی خود را دریافت نکردهاند و هیأتهای دیپلماتیک عربستان، در دو هتل در تهران و مشهد مستقرند.
لذا بسیاری معتقدند توافق راهی بود که دو طرف برای کنترل تنشها و مهار یکدیگر به کار بستند. حتی در مقاطعی اتفاقاتی از جمله عوض کردن سالن کنفرانس وزرای امور خارجه دو کشور در وزارت خارجه ایران به علت وجود عکس سردار سلیمانی یا لغو بازی فوتبال سپاهان و الاتحاد به علت وجود تندیس حاج قاسم در ورزشگاه، بدبینیهایی را در روابط تازهاحیاءشده ایران و عربستان ایجاد کرد که با مدیریت دو طرف، به چالش خاصی تبدیل نشد.
با این وجود بسیاری معتقدند ایران در توافق با عربستان، بیشتر از اینکه امتیاز گرفته باشد، امتیاز داده است، زیرا در عین حال که این توافق باعث توقف حملات یمن به عربستان شد، دستاورد ملموسی برای ایران نداشته است.
به علاوه همچنان بحث عادیسازی روابط با اسرائیل که از مهمترین خطوط قرمز ایران است نیز توسط عربستان مطرح میشود و به نظر میرسد اگرچه سعودیها بحث تشکیل کشور فلسطینی را به عنوان پیششرط خود برای این کار مطرح کردهاند، اما دیر یا زود این اتفاق در قبال تحقق خواستههای دیگر عربستان مانند انعقاد تفاهمنامه امنیتی با آمریکا، رخ خواهد داد.
دیدگاهتان را بنویسید